اقتصاد مقاومتی را میتوان دنبالهرو سیاستهای امنیت ملی تلقی نمود. امنیت ملی که شرط کافی تحقق آن توجه به بعد اقتصادی است. با توجه به فرازونشیبهایی که در نظریات اقتصاد کلان پدیدار گشتهاند، پس از چالشهایی همچون بحرانها و شوکهای اقتصادی و آسیبپذیریهای حاصل از جهانیشدن، امروزه نظریهپردازان بر نگاه درونی متمرکز شدهاند که در قالب محوریترین مفهوم یعنی تابآوری به منصحه ظهور رسیده است. کشور ما نیز از این روند مستثنی نبوده است و خود را در قالب سیاست کلان اقتصاد مقاومتی در سال ۱۳۹۲ نشان داده است. تحقق این سیاست نیز مانند هر سیاست و برنامه دولتی دیگری نیازمند تبیین و ارزیابی است. در این پژوهش تلاش شده است تا با رویکردی علمی بتوان مفاهیم اصلی مورد نظر در سیاست اقتصاد مقاومتی را استخراج و ابعاد و شاخصهای اندازهگیری آن با شرایط امروز کشور ایران ارائه نمود.
قبل از تبیین و تشریح مراحل اصلی اجرای طرح حسابداری اقتصاد مقاومتی، توجه به مقدمات آن ضروری است:
اولاً، مفهوم مقاوم بودن یک مفهومی طیفی یا به عبارتی یک کلی مشکک بوده و یک مفهوم مطلق و دارای اندازهای مشخص نیست؛
ثانیاً، اقتصاد مقاومتی قبل از علم، دین و نقل، یک مفهوم عقلی است. شاهد بر این مدعا این است که در هر کجای دنیا اصل بر استحکام، مقاومت و قوام است و این یک اصل عقلی به شمار میرود.
ثالثاً، اقتصاد مقاومتی نه تنها یک برنامه کوتاهمدت نبوده، بلکه یک فرآیند است؛ به عبارت دیگر یک راهبرد کلان است و صرفاً یک تاکتیک نبوده و تنها مربوط به دوره تحریم نخواهد بود.
پس از رصد ابعاد اقتصاد مقاومتی مشخص شد که این عبارت با مفاهیمی از قبیل تابآوری، ضدشکنندگی اقتصادی، اقتصاد پایداری، و ثبات اقتصاد کلان مرتبط است.
تابآوری اقتصادی که به توان سیاست ساخته یک اقتصاد برای بهبود یا انطباق با آثار شوکهای برونزای مخل گفته میشود. از نظر اقتصاد مقاومتی این اصطلاح در دو مفهوم بهکار میرود: نخست، توانایی اقتصاد برای بهبود سریع از شوکهای اقتصادی تخریبکننده خارجی، دوم توانایی اقتصاد برای ایستادگی در برابر آثار این شوکها. از آنجایی که هدف اصلی این کتاب پایش همه جانبه سیاست اقتصاد مقاومتی است؛ در این نگاشته تلاش شده است تا از منظر فردی و سازمانی به تابآوری نگریسته شود. این کار نه تنها موجب گسترش سطح تحلیل شده، بلکه باعث حذف شاخصهای تکراری در سطح کلان شده است.
ضدشکنندگی اقتصادی به مواردی اطلاق میشود که یک اقتصاد آسیبپذیر یا شکننده باید به اجرا بگذارد تا آسیبپذیریاش کاهش پیدا کند. در واقع این مفهوم بدان معناست که منابع و ظرفیتها را باید طوری تنظیم و جایابی نمود که احتمال ضربه به آنها به حداقل رسیده و بتوان عواید مثبتی نیز بهدست آورد.
اقتصاد پایداری، اصطلاحی است که بر یافتن استراتژیهای مختلکننده جهت استفاده از ظرفیت موجود در بهترین مزیتشان بهکار میرود. در واقع این مفهوم مستلزم یافتن راهی است که منابع بهطور کارا و هم مسئولانه استفاده شده و عایدی بلندمدت را به همراه داشته باشند.
ثبات اقتصاد کلان، اشاره به اقتصاد باثباتی میکند که آسیبپذیری خود را نسبت به شوکهای خارجی حداقل میسازد و میتواند راه را برای یک رشد اقتصادی باثبات باز نماید. ثبات اقتصاد کلان از طریق کاهش قابل توجه نااطمینانی و پیشبرد برنامهریزی بلندمدت، کمک زیادی به رشد اقتصادی مینماید.