امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو

معرفی، خرید و دانلود کتاب بهار برایم کاموا بیاور

Name: کتاب بهار برایم کاموا بیاور
Price: 22200 IRR
Availability: InStock
Rating: 3.7 (31 reviews)
Author: مریم حسینیان

کتاب متنی

نویسنده:

مریم حسینیان

ناشر:

نشر چشمه

درباره بهار برایم کاموا بیاور

چشم‌هایم را باز کردم. تازه داشتم گرم می‌شدم و لذت می‌بردم که چه‌قدر اتاق گرم است و هنوز می‌شود تا ساعت هشت یک‌عالمه خوابید. بنیامین ایستاده بود کنار تخت و با چشم‌های گرد و کنجکاوش به ما نگاه می‌کرد. گفت «مامان، نگار گیر کرده توی آشپزخونه.» خواب از سرم پرید. تو هم بلند شدی و گفتی «چه خبرته حالا؟ طوری نشده که.» تا برسم آشپزخانه، دلم هزار راه رفت. فکر می‌کردم الآن با تن خونی یا سوخته یا مثلاً چشمِ درآمده‌ی‌ نگار روبه‌رو می‌شوم. لابد از خواب بیدار شده بود و با هزار بدبختی از تخت خودش را کشیده بود پایین و بقیه‌اش هم که معلوم است. بی‌خود نبود این‌همه خوابیده بودم. حتماً آتشی سوزانده بودند با بنیامین که ساکت مانده بودند این‌همه وقت. گریه نمی‌کرد نگار، ولی بدجوری گیر کرده بود توی یک لنگه دستکش ظرف‌شویی. دوتا پایش را فروکرده بود توی دستکش و دستکشِ قرمز مثل دامن شده بود به پایش. شاید اگر وقت دیگری بود کلی می‌خندیدم ولی تو که می‌دانی، بدترین سم برای من پریدن از خواب عمیق است. باز هم می‌بینمش توی اتاق. باز هم صدای اوست انگار. می‌خواهم بلند بگویم که هیچ‌کس این‌جا نیست. دست می‌گذارد روی صورتش و دعوتم می‌کند به سکوت. هنوز گیج بودم. دخترکم تا مرا دید یادش آمد گریه کند. نمی‌دانستم چه‌کار کنم تا پاهایش بیرون بیاید. خواستم صدایت بزنم، دیدم خودت آمده‌ای. من نگار را بغل کردم و تو آهسته‌آهسته، دستکش را لوله کردی و پایین آوردی، بعد با قیچی کنار انگشت‌ها را شکاف دادی و راحت از پایش درآمد. نگاهش کردی و از بغلم گرفتی بچه را، صورتش را بوسیدی و گفتی «آخه تخم‌جن، اون تو رفته بودی چه غلطی کنی؟»

دسته‌ها:

درام

شناسنامه

فرمت محتوا	epub
حجم	1.۲۰ مگابایت
تعداد صفحات	164 صفحه
زمان تقریبی مطالعه	۰۵:۲۸:۰۰
نویسنده	مریم حسینیان
ناشر	نشر چشمه
زبان	فارسی
تاریخ انتشار	۱۳۹۷/۰۴/۲۷
قیمت ارزی	5 دلار
قیمت چاپی	42,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل	فقط در فیدیبو

epub

۱.۲۰ مگابایت

۱۶۴ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:

دیگران نقد کردند

3.7

از 5

براساس رأی 31 مخاطب

تلخ ☕️ (3)

گیرا 🧲 (2)

51 ٪

9 ٪

16 ٪

3 ٪

19 ٪

14 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.

تلفیقی از سه فیلم درخشش، دیگران و ماشینکار که از روی کتاب می تونم بگم قطعا نویسنده هر سه رو دیده، مفاهیم جنون، بی خبری و عذاب وجدان رو از این سه فیلم به خوبی می تونید در این کتاب شناسایی کنید در عین حال اون قدر تمیز تلفیق شده که برای خودش یه اثر مستقل و خوندنی محسوب میشه، ارزش خوندن داره

یکی از زیبا ترین و جالب ترین کتاب هایی که خوندم بود وقتی با خود سرکار خانم حسینیان صحبت میکردم گفتن حتما بعد کتاب نقد و بررسی اقای محمد تقوی رو بخونید تا به زیبایی دو چندان کتاب پی ببرید

این کتاب خانم حسینیان سورئالش خیلی بیشترازبقیه کتابهاشون بود،کتابی ک خیلی قشنگ وقوی شروع میشه وباابهام زیادی به اتمام میرسه کتاب کشش زیادی داره وشماروجذب خودش میکنه ودوست دارین بخونین ببینین تهش چی میشه

در ابتدا زندگی یک خانواده با جزییات بیان میشود ولی کم کم ابهامات و خیالپردازی ها اضافه میشود و قسمت هایی نامشخص باقی میمانند ،در اخر هم با ابهام به پایان میرسد.

جالب بود البته آخرش رو درک نمیکردم.تا اینکه نقد جناب آقای محمد تقوی راجع به این اثر رو خوندم.تاژه فهمیدم چی بوده ماجرا.و چقدر باهوشه نویسنده

کتاب خیلی قشنگی بود و به شدت دوستش داشتم ، کشش قوی ای داشت. فکر می‌کنم که این کتاب جای خودشو بین کتاب‌های مورد علاقم باز کرده باشه:)

خیلی کشش داشت و جذاب بود در عین حال خیلی هم فضای تاریک و مبهمی داشت و آخرش با ابهام تموم شد در کل پیشنهاد میکنم

عجیب ترین کتابی که تا حالا خوندم. خیلی جالب بود.اصلا نمی شه آخر داستان رو حدس زد

کپی از سه فیلم سینمایی خارجی. تنها خلاقیت نوسیده ترکیب کردن این قصه هاست.

متاسفانه اصلا متوجه نشدم🤔🫤

نمایش 4 نقد دیگر

3.7

(31)

تلخ ☕️ (3)

٪40

37,000