0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
اتفاق
٪50

معرفی، خرید و دانلود کتاب صوتی اتفاق

نویسنده:
گلی ترقی
درباره اتفاق

کتاب «اتفاق» اثر «گلی ترقی» اولین رمان نویسنده، در سال ۱۳۸۹ منتشر شد. این کتاب داستان خواهر و برادری به نام «شادی» و «نادر» است که همراه خانواده‌ی‌‎شان کودکی‌ را با تمام لذت‌های مخصوص به خودش می‌گذرانند. جفت دوقلوی قصه اسیر اتفاقات زندگی می‌شوند و در پی مهاجرت بین‌شان فاصله می‌افتد. «نادر» در جوانی برای تحصیل به آمریکا مهاجرت می‌کند و «شادی» همراه خانواده می‌ماند. این جدایی طولانی‌مدت زندگی آن‌ها را دستخوش تغییرات می‌کند و نویسنده تأثیر اتفاق‌های ناخواسته در زندگی را به تصویر می‌کشد. با گذشت زمان در طول این داستان شخصیت های این داستان تغییر نمی کنند و در پایانی خوش در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.


بخشی از کتاب:

مردم ساحل نگران بچه‌ها بودند و سر از کار این خانواده درنمی‌آوردند. می‌دیدند پدرشان زیر سایبانی بزرگ خوابیده و مادرشان پشت به دریا سرگرم خواندن کتاب است. انگار بچه‌هایشان را به دست مادربزرگی مهربان سپرده بودند و خیالشان راحت بود. بی‌بی زن خاک و زمین بود و از هول و هراس به خودش می‌پیچید. چشم از دوقلوها برنمی‌داشت. هر بار که موجی روی بچه‌ها می‌غلتید، از جایش می‌جست، صدایشان می‌زد، و بااینکه از دریا وحشت داشت و شنا بلند نبود، با کفش و پیراهن توی آب می‌دوید.

دوقلوها، علاوه بر دل‌بستگی به آب و دریا، بازندگی در کوه و بیابان هم آشنا بودند. اسم رودها، درخت‌ها، و پرنده‌های گوناگون را می‌دانستند. همین‌طور اسم بیشتر دهکده‌های شمال را. پدرشان زمین‌شناس بود. خاک ایران را وجب‌به‌وجب می‌شناخت، و با جیپ قدیمی‌اش به دورترین ده‌کوره‌ها سفرکرده بود. هرکس چهره آفتاب‌سوخته، پیشانی‌بلند، و بدن ورزیده او را می‌دید فکر می‌کرد سرکرده قبیله‌ای قدیمی ست. به آدم‌های شهری شباهت نداشت. اما وقتی پای صحبتش می‌نشستند، از دانش علمی و آشنایی‌اش با ادبیات و موسیقی تعجب می‌کردند. دوقلوها را، وقتی درس و مدرسه نداشتند، همراه خودش به کوه و بیابان می‌برد. چادر می‌زدند، بدن خاک‌آلودشان را توی آب سرد رودخانه می‌شستند. ماهی می‌گرفتند، آتش روشن می‌کردند و روی زمین گرم می‌خوابیدند. پدرشان تا مدت‌ها بیدار می‌ماند و به جهان بالای سرش نگاه می‌کرد. رازهای آسمان را می‌شناخت و راه شیری و هفت ستارگان را نشان بچه‌هایش می‌داد.

دوقلوها با حیرت به صحبت‌های نجومی پدرشان گوش می‌دادند و قلب‌های کوچکشان می‌تپید. زندگی در جوار این پدر همراه باتجربه‌های لذت‌بخش بود، همراه با حیرت و هیجان. با این پدر می‌شد ساعت‌ها حرف زد، بازی کرد، کشتی گرفت، یا نیمه‌شب بیدارش کرد و زیر لحافش خزید.

مادرشان هم با مادرهای دیگر تفاوت داشت. با بچه‌هایش دوست بود و تشویقشان می‌کرد آزاد و مستقل باشند. محال بود آن‌ها را تنبیه یا سرزنش کند. محال بود صدایش را بلند کند یا تهدید و تحقیرشان کند.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
552.۳۵ کیلوبایت
مدت زمان
۰۹:۴۹:۱۰
نویسندهگلی ترقی
راویلی لی فرهادپور
ناشررادیو گوشه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۷/۳۰
قیمت ارزی
2 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۵۵۲.۳۵ کیلوبایت
۰۹:۴۹:۱۰

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4
از 5
براساس رأی 1 مخاطب
گیرا 🧲 (1)
اجرای روان 🎙️ (1)
5
ستاره
0 ٪
4
ستاره
100 ٪
3
ستاره
0 ٪
2
ستاره
0 ٪
1
ستاره
0 ٪
4
(1)
اجرای روان 🎙️ (1)
52,000
٪50
26,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
اتفاق
٪50
اتفاق
گلی ترقی
رادیو گوشه
4
(1)
اجرای روان 🎙️ (1)
52,000
٪50
26,000
تومان