0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
صعود مقاومت پذیر آقای م.ر. حساس!

معرفی، خرید و دانلود کتاب صعود مقاومت پذیر آقای م.ر. حساس!

ناشر:
یکشنبه
درباره صعود مقاومت پذیر آقای م.ر. حساس!
دفتر کار مجلل م.ر. حساس حوالی خیابان بیژن و برج آفتاب. یک اِل‌ای‌دی بزرگ روی دیوار نصب است که به حداقل بیست‌وچهار دوربین مداربسته وصل است. حساس و راغوندی و چندتایی از بچه‌های تیم حساس در دفتر هستند. جابری، دستیار راغوندی، کنار آن‌ها ایستاده. چند مشتری هم در دفتر هستند که بچه‌های تیم حساس دارند روی تبلیغاتشان کار می‌کنند. راغوندی: حساس کاشکی می‌شد یه جوری از این افسردگی و خیال‌بافی و عاطل باطل نشستن می‌زدی بیرون. به خدا خوبیت نداره اوضاع‌احوالت درز داده. حساس: [با تلخی] کجا درز داده؟ هیچ‌کس حرفی از من نمی‌زنه. دنیای تبلیغات حافظه نداره. عجب که تو این دنیای تبلیغات عمر شهرت کوتاهه. کافیه چند ماه از این شرکت‌های درست و درمون تبلیغ نگیری فراموش می‌شی. [با کنترل کانال‌های تلویزیون را عوض می‌کند] بیا نگاه کن. تبلیغاتمون همه‌ش شده زیرنویس. تهش داریم پفک‌نمکی تبلیغ می‌کنیم. حالا اینو ببین [کانال عوض می‌کند، شبکه‌های ماهواره‌ای] تازه‌‌‌کارهای درِ پیت جای ما رو گرفتن. هر چقدر جون بکنی مشتری دست‌به‌نقد پیدا کنی تبلیغ‌های خوب بدی باز هم تو این وامونده تضمین پخش نداره. [تلویزیون را خاموش می‌کند] تو این شرایط نه تجربه به کارت می‌آد نه سابقه درخشان. فقط نفوذ. نفوذ هم که به چی وابسته‌ست؟ به‌حساب بانکی من. مخلص کلام [با دل‌زدگی] شیطونه می‌گه بساطمو جمع کنم برم با بابا فرهادت تو مرغداری شریک شم. راغوندی: بی‌پولی گند زده تو روحیه‌ی بچه‌ها. وجدان داره فراموششون می‌شه. بیکاری و علافی خلاقیتشونو کور کرده. تا کِی موس دستشون باشه و تو اینترنت ولگردی کنن. دستشون کُند شده. من دیگه نمی‌تونم با بچه‌های تیم چشم‌توچشم بشم. دلم براشون می‌سوزه. وقتی می‌بینمشون یاد اون جمله‌ای که روز استخدام بهشون می‌گفتم می‌افتم. فردا روز ماست. می‌گم حساس این برنامه‌ای که برای تئاتر ریختی جواب می‌ده. واقعاً چرا دست‌به‌کار نمی‌شی؟ حساس: حالا نُچ. [سر تکان می‌دهد و نُچ‌نُچ می‌کند] هنوز زوده. راغوندی: کجا زوده؟ از وقتی تهیه‌کننده‌ها دست رد به سینه‌ت زدن همین‌جا بیکار نشستی. الان داریم می‌ریم تو پنج ماه، تو همین‌جوری نشستی یه بند فکر می‌کنی. مدام نقشه می‌کشی! این‌ها تلاش مذبوحانه‌ست! جواب رد تهیه‌کننده‌ها، ستون فقراتتو شکونده. می‌دونم شکست خوردن تو مزایده‌ی تبلیغات مترو حسابی دمغت کرده! می‌دونم فراموشش نکردی. -بخشی از کتاب-
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۰۶ مگابایت
تعداد صفحات
78 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۲:۳۶:۰۰
نویسنده غلامحسین دولت آبادی
نویسنده دوموحید جباری
نویسنده سومآراز بارسقیان
ناشریکشنبه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۵/۱۸
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۰۶ مگابایت
۷۸ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4
از 5
براساس رأی 1 مخاطب
5
ستاره
0 ٪
4
ستاره
100 ٪
3
ستاره
0 ٪
2
ستاره
0 ٪
1
ستاره
0 ٪
4
(1)
30,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
صعود مقاومت پذیر آقای م.ر. حساس!
صعود مقاومت پذیر آقای م.ر. حساس!
غلامحسین دولت آبادی
یکشنبه
4
(1)
30,000
تومان