تنهایی درد انسان معاصر است و تنهایی هولناک مکسول سیم هم چیزی جز این نیست. انسان امروز به دلایل مختلفی از پیشینیان خود تنهاتر است. این روزها انسانها در آپارتمانهای خودشان با دغدغههایشان گیر افتادهاند و کمتر از هر زمان دیگری با عزیزانشان ارتباط دارند و رابطه میسازند. این موضوع میتواند به روزگار هولناکی منجر شود.
کتاب «the terrible privacy of maxwell sim» اولینبار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. جاناتان کو در این داستان هم مانند سایر داستانهایی که نوشته است تنهایی دیوانهکنندهی بشر را نشانه رفته و حرفهای زیادی را زده است. مسئلهی هویت و انزوا موضوعاتی هستند که در این کتاب نویسنده آنها را به چالش کشیده است و از این حرف میزند که تکنولوژی چگونه بسیاری از داشتههای ما را گرفته است. شخصیت اول داستان مکسول سیم کسی است که زیاد سفر میکند. او از استرالیا به خانهاش در واتفورد برگشته؛ اما همچنان سفر دیگری برای بازاریابی در پیش دارد. او در طول داستان از آدمهایی که میشناخته، آدمهایی که ازدستداده و روابطی که نابود شدهاند حرف میزند و تصویرسازی بسیار قدرتمندی دارد. قدرت قلم نویسنده این کتاب را به یک اثر بهیادماندنی تبدیل کرده است. واقعگرایی زیاد در کنار طنز و ساخت موقعیتهایی آرام این کتاب را به کتابی باورپذیر و درعینحال عجیب تبدیل کرده است.
بر اساس این داستان فیلمی به زبان فرانسه ساخته شده است که در سال ۲۰۱۵ اکران شد. این کتاب در بسیاری از نقاط جهان طرفدار دارد و اولین رمانی است که از جاناتان کو به فارسی برگردانده شده است. نشر نیماژ این کتاب را با ترجمهی اشکان غفاریان دانشمند عرضه کرده است و میتوانید نسخه الکترونیک آن را در دستهبندی داستان و رمان انگلیسی در همین صفحه دانلود کنید.
جاناتان کو (janathan coe) نویسندهی بریتانیایی مشهور است. او سال ۱۹۶۱ به دنیا آمد و در کالج ترینیتی درسخوانده است. او دکتری ادبیات انگلیسی خود را از دانشگاه کمبریج گرفته و در لندن اقامت دارد. جاناتان کو از دوران نوجوانی نوشتن را آغاز کرده و بهعنوان یک نویسنده شناخته شده با دیدگاههایی اجتماعی سیاسی شناخته میشود و نگاه منحصربهفردی دارد که معمولاً با کمی طنز آمیخته شده است. اولین رمان او با نام «زن تصادفی» در سال ۱۹۸۷ منتشر شد و از آن زمان او داستانهای زیادی نوشته و برندهی جوایز مختلفی از جمله جایزه کتاب اروپا و جایزه کتاب کاستا شده است. او در سال ۱۹۹۶ داور جایزهی من بوکر بود و بهعنوان عضو هیئت داوران جشنواره فیلم ونیز و ادینبورک هم شناخته شده است. این نویسنده و استاد دانشگاه در حوزهی موسیقی هم کارهای زیادی انجام داده است و سابقهی نوازندگی در گروههای مشهوری را در کارنامه دارد.
داستان تنهایی هولناک مکسول سیم یکی از کتابهای داستانی برجستهی قرن بیست ویکم است. این کتاب یک اثر معمولی نیست، کتابی است که انسان امروز را نشانه رفته و به نوعی ذهن را درگیر خود میکند. خواندن این کتاب انسان را وامیدارد نگاهی به زندگی خود و روابطش بیندازد و پیش از آنکه خیلی دیر شود روزگارش را سروسامان دهد. این کتاب برای بزرگسالان نوشته شده است؛ اما فرقی نمیکند ۱۸ساله هستید یا هشتادساله این کتاب میتواند لحظات اثرگذار و جذابی را برایتان بسازد. اگر از آن دسته افرادی هستید که از رمان و ادبیات انگلیسی لذت میبرند تنهایی هولناک مکسول سیم کتابی عالی برای شماست.
هیچوقت فکرش را هم نمیکردم در آستانهی چهل و هشتسالگی، اینقدر تنها باشم. اما حالا که در این وضع بودم و کرولاین هم قرار نبود برگردد، چارهای نداشتم جز این که با واقعیت روبهرو شوم. برای این که آخر عمر به پیرمردی تنها و بدبخت تبدیل نشوم، باید هرچه زودتر برای خودم کسی را پیدا میکردم. مشکل اینجا بود که زنهای جوان (مثلاً پاپی) به من نگاه هم نمیکردند و زنهای سن بالاتر هم اصلاً به نظرم جذاب نمیآمدند.
شاید بد نباشد تعریف خودم را از زنان سن بالاتر ارائه کنم: زن سن بالاتر هر نوع زنی است که سنش از سن مادر شما وقتی که نوجوان بودید بیشتر باشد. زمانی که سن شما حدود شانزده سال است و آنقدر درگیر تمایلات و کششهای جنسی میشوید که نمیتوانید به هیچچیز دیگری فکر کنید. (البته برای بچههای نسل جدید، باتوجهبه شرایط موجود، این سن به حدود چهارده سال رسیده است. همین چند روز پیش بود، در جایی خواندم زنی در سن ۲۶ سالگی نادر بزرگ شده است؛ اما بههرحال نسل من فرق میکرد، ما آخرین بازماندگان نسل سازندگی بودیم.) وقتی شانزدهساله بودم مادرم سی و هفت سال داشت و تا جایی که یادم میآید ظاهرش خیلی ازمدافتاده بود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۹۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 368 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۱۶:۰۰ |
نویسنده | جاناتان کو |
مترجم |