کتاب همینه کتابی تاریخی است که شبیه به کتابهای خشک و عصاقورتدادهی دیگر در موضوع تاریخ نیست. این کتاب با زبان و بیانی طنز و کمابیش امروزی شده به بیان وقایع تاریخی دورههای مخالف تاریخ ایران میپردازد. به عنوان نمونه بخشهای مربوط به صلاحالدین ایوبی، سلطان محمد خوارزمشاه، چنگیزخان مغول، شاه سلطان حسین، نادرشاه افشار، محمد شاه و ناصرالدین شاه شخصیتها و دورههایی هستند که در این کتاب از آنها یاد شده است. اولین چاپ متنی این کتاب با شمارگان 2500 نسخه در سال هزار و سیصد و نود و دو شمسی به چاپ رسید. انتشارات آوانامه با توجه به استقبالی که از این کتاب وجود داشت و دارد نسخهی صوتی کتاب همینه را برای استفادهی علاقهمندان تدارک دیده و عرضه کرده است.
کتاب همینه در هشت فصل نوشته شده است و در نسخهی صوتی این کتاب برای راحتی بیشتر شنونده هر کدام از فصلها به بخشهای کوچکتر با مدت زمان تقریبی 25 دقیقه تقسیم شدهاند. خوانش این کتاب با توجه به ژانر و فضای کلی کتاب به شکلی کاملا کمیک و جذاب انجام شده است به نحوی که به جرئت میتوان گفت نسخهی صوتی کتاب محتوایی افزوده نسبت به کتاب متنی ارائه میکند.
کورش علیانی در تهران و در سال 1350 به دنیا آمد. علیانی دانشآموختهی رشتهی ریاضی در مقطع لیسانس و رشتهی زبانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد است. از او کتابهای یادداشتهای پای پنجره، ولگردی در کوچههای زبان و همین کتاب پیشرو به چاپ رسیده است. کورش علیانی به عنوان کارشناس تلوزیونی در برنامههای متفاوت صدا و سیمای ایران مانند چراغ مطالعه حضور داشته است. انتشارات سوره مهر کتاب همینه را عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
علیانی در مقدمهی این کتاب بیان میکند که کتاب همینه را با الهام از کتاب چنین کنند بزرگان با ترجمهی نجف دریابندری به نگارش درآورده است. او اعتقاد دارد بسیاری از شاهان و حمکرانان قبلی ایران "مجسمههای بلاهت" بودهاند و به همین دلیل تبدیل این سرگذشتها به طنز کار چندان سخت و دشواری نبوده است. کتاب همینه ساختاری شبیه به ستونهای طنز روزنامهای را دارد و نمیتوان به راحتی به آن ژانر داستان طنز را اختصاص داد. اما اگر به مطالعهی این نوع نوشته علاقه داشته باشید همینه به خوبی میتواند از عهدهی نشاندن خنده برلبان شما برآید. در کنار متن طنز این کتاب زحمت و خلاقیت گویندگان نسخهی صوتی این کتاب برای خلق اثری جذاب و مخاطب پسند بسیار ستودنی و قابل توجه است.
توی دورهی خوارزمشاهیان اوضاع ایران تا حدی عجیب و غریبتر از همیشه بود. از حکومت مرکزی تنها اسمی باقی بود و تقریبا توی هر گوشه از ایران و بسیاری از دیگر ممالک اسلامی یه حاکم ترک بر یک وجب جا حکومت میکرد. اینم که میگیم ترک منظورمون آدماییه که از چین و ماچین راه افتاده بودن به این سمت و سر راه هر چی دیده بودن چپو کرده بودن و بعد یه جا خسته شده بودن و همون جا بار انداخته بودن و اون جا شده بود مقر حکومتشون. یک اسمهایی هم داشتند که بیا و ببین. از ترکمنا بگیر تا سلجوقیا و غزنویا و ترکای قبچاق و قراختاییان و گورکانیها. ظاهرا در آن روزگار این عنوان ترک شامل همه میشده جز خود ترکها. این حاکما قوانینی هم داشتن که سخت پایبندش بودن از جملهی قوانینشون یکی هم این بود که هیچ قانونی رو محترم نشمار و هر چی که دستت رسید غارت کن و هر کی رو که بندهات نشد از شر نفس کشیدن خلاص فرمای. وضع طوری بود که تو این دوره خلیفههای بغداد گاهی مجبور میشدن بگن در خطبههای نمازهای بغداد علاوه بر نام خودشون نام بعضی از این حاکمای گردن کلفت اقصای بلاد رو هم بیارن. چیزی که عوض دارد گله ندارد. یک وقتی هم بود که حاکمان اقصای بلاد مجبور بودن اسم خلیفه گردن کلفت عباسی را در خطبههای نمازهایشان بیاورند. از جملهی این حاکما خوارزمشاهیا بودن که در حدود خراسان و ماورا النهر حکومت میکردن و شکر خدا روزگارشونم بد نبود تا این که بد شد. اما چی شد که بد شد. این دیگه یه ماجراهایی داره مربوط به اواخر دوران یکی از پادشاهان خوارزمشاهی به نام سلطان محمد خوارزمشاه...
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب همینه اثر کورش علیانی بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی طنز میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
کاش قسمتی از کتاب در نمونه بودتا راحتتر میشدانتخاب کرد.
نوشتههایی شدیداً بیمزه با اجرایی بسیار خنک!
افتضاح ارزش مطالعه نداره