
کتاب جنگ پیرمرد ۱
نسخه الکترونیک کتاب جنگ پیرمرد ۱ به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
نقد و بررسی کتاب جنگ پیرمرد ۱
درباره کتاب جنگ پیرمرد
کتاب جنگ پیرمرد (Old Man’s War) اولین کتاب از مجموعهی جذاب جنگ پیرمرد است. این کتاب اثر جان اسکالزی است و یکی از آثار برگزیده در ژانر علمی-تخیلی است که با برخی از فرضیات علمی که از دانستههای نویسنده نشات میگیرد، ادغامشده است.
یکی از ابهامات انسانها امکان زندگی در فضا و چگونگی آن است. اینکه اگر بتوان برفرض محال در فضا زندگی کرد، زندگیها به چه شکل میشود، روابط افراد چه شکلی به خود میگیرند و اصلاً مانند زمین جنگی در آنجا صورت میگیرد، به چه دلیل؟ جان اسکالزی در مجموعهی جنگ پیرمرد تمامی این اتفاقات عجیب را عنوان کرده و موجب ایجاد یک اثر تخیلی فوقالعاده شده است. این کتاب دربارهی سالهای دور آینده است که انسانها توانستهاند که به فضا بروند و در آنجا زندگی کنند. در این میان خوی طماع و قدرتطلب انسانها نیز دست از سر جهان و کیهان برنمیدارد و موجب بروز جنگهایی نیز در فضا شده است. در این میان ارتش فضا افرادی از روی زمین برای تشکیل و تکمیل ارتش میپذیرد، اما برخلاف تمامی ارتشها و رویهی شان، این نظامیان از میان افراد جوان و تازهنفس تشکیل نمیشود، بلکه از افراد سالخورده و با درجهی سنی بالای 70 سال تشکیل میشود؟ اما چرا؟ چگونه میتوان از این انسانهای سالخورده و نسبتاً ناتوان برای جنگی عظیم آنهم در شرایط غیرعادی مثل فضا استفاده کرد؟ مجموعه کتابهای جنگ پیرمرد بهتمامی این ابهامات شما پاسخ میدهد.
داستان حول زندگی یک پیرمرد به نام «جان پری» روایت میشود. ابتدای داستان دربارهی دو کاری است که او در روز تولد 75 سالگیاش انجام میدهد. ابتدا او به قبر همسرش که عاشقانه او را دوست داشته سر میزند. او در حدی همسرش را دوست داشته که در پاسخ به شخصی که از او میپرسد از دست دادن کسی که عاشقش هستی، چه حسی دارد؟ جواب میدهد: «تو هم همراه او میروی و صبر میکنی تا بدنت با تو هماهنگ شود». دوم تصمیم میگیرد که به سرباز ارتشی از نظامیان فضا تبدیل شود؛ اما او میداند که برای ورود به ارتش که اولین شرطش یعنی سن بالای 70 سال را دارد، باید ابتدا دورهای را در زمین بگذراند و اگر در آن دوره پذیرفته شد به فضا فرستاده میشود. این سفر و مأموریت، سفری بازگشتناپذیر است و هر کس که به فضا فرستاده شود، دیگر نمیتواند به زمین بازگردد. پس این سفر بهترین انتخاب برای پری است، زیرا میداند که هیچکس دیگری بعد از همسرش در زمین برای او باقی نمانده و میتواند به فضا برود، بدون آنکه تعلقی به زمین داشته باشد. در ادامه او وقتی به فضا میرود متوجه دلیل سازمان نظامی فضا برای پذیرش افراد سالخورده و پیری مثل او میشود. آنها درواقع پروژهای برای این ایجاد ارتش قدرتمندشان دارند. آنها سعی دارند که از دو پتانسیل مهم انسانها یعنی تجربه و عقل بسیار و بدنی نیرومند و قوی، آنهم باهم استفاده کنند. برای همین وقتیکه پری وارد فضا میشود، بر اساس یک سری آزمایشهای روانی و جسمانی، مغز و ذهن پری را به یک بدن ورزیده و جوان منتقل میکنند. این بدن درواقع نسخهی جوانی پری است که با آزمایشهایی ورزیده و نیرومند شده است. خون او سرشار از نانو باتها شده که به او تواناییهای عجیبی در بینایی و قدرت بدنی میدهد. دراینبین اتفاقاتی رخ میدهد که پری و همتیمیهایش را تبدیل به افرادی عجیب و ترسناک در این جنگهای ادغامشده باخیانت میکند.
درباره جان اسکالزی
جان اسکالزی در 1969 در آمریکا به دنیا آمد. او از همان کودکی علاقهی وافری به رمانهای علمی-تخیلی داشته و به همین دلیل او از سال 1991 بهصورت کاملاً حرفهای شروع به نوشتن این مجموعه رمان در این ژانر میکند. او برای نوشتن جنگ پیرمرد از نویسندگانی مثل رابرت هاینلین و جو هالدمن الگوبرداری کرده است. این مجموعه رمان در کنار فانتزی بودنش، به مسائل علمی هم توجه کرد و این داستان تخیلی را برای خواننده ملموستر میکند. جنگ پیرمرد دارای هفت قسمت تحت نامهای: جنگ پیرمرد، تیپ اشباح، قصهی زویی، آخرین مستعمره، تفرقهی انسان، پس از کودتا و پایان همهچیز است که توسط انتشارت کتابسرای تندیس به چاپ رسیدهاند و در اختیار خوانندگان علاقهمند قرارگرفته است. او برای این اثر جوایز متعددی ازجمله: جایزهی هوگو، جان دبلیو، گفن، پرومتئوس و جوایز متعددی دیگری را کسب کرده است.
این کتاب با ترجمهی روان حسین شهرابی توسط انتشارات کتابسرای تندیس در اختیار علاقهمندان به رمانهای علمی-تخیلی قرارگرفته تا با خواندن آن نهایت لذت را ببرند و سفری کوتاه اما جذاب به فضا داشته باشند.
در بخشی از کتاب جنگ پیرمرد میخوانیم
به مرحمتِ رفتارِ زنندهی لیون، ترکِ جسمانیِ زمین کاری آزاردهنده و مزخرف از آب درآمد؛ اما ترکِ عاطفیِ زمین آسودگیِ غریبی داشت. یک سال قبل از اعزامم تصمیمم را گرفته بودم که بله من حتماً به ن.د.م ملحق میشوم؛ از آن جا به بعد دیگر دردسری نداشتم جز انجام دادن مقداری کار و خداحافظی با دیگران. وقتی ده سال قبلتر من و کتی تصمیم گرفتیم به ن.د.م ملحق بشویم، خانه را به اسمِ پسرمان، چارلی، کردیم ( البته مالکیتِ خودمان را برنداشتیم ) تا وقتی موقعش رسید به دردسرِ تاییدِ رسمیِ وصیتنامه نیفتد. به جز آن من و کتی مالکِ چیزِ باارزشِ دیگری نبودیم؛ فقط یک مشت خرت و پرت داشتیم که هر کس دیگری هم در زندگی جمع میکند. بیشتر چیزهای به دردبخورمان را هم در این چند سالِ آخر بین خانواده و رفقا پخش کرده بودیم؛ هرچه هم که باقی مانده باشد چارلی ترتیبشان را میدهد. ترکِ آدمها هم کارِ سختتری نبود. هرکسی با میزانِ خاصی از شگفتی و اندوه به خبر واکنش نشان میداد، چون همه میدانستند که وقتی آدم به نیروی دفاعی مستعمرات ملحق میشود دیگر خبری از بازگشت نیست؛ اما خوب با مرگ فرق دارد. خبر دارند جایی در آن بالاها هنوز زندهای؛ اصلاً شاید خودشان یک مدت بعد هم به تو ملحق شوند. به نظرم در قدیم هم که کسی بار و بندیلش را میبست و مهاجرت میکرد مردم چنین حسی داشتند. گریه میکردند، دلشان تنگ میشد، بعد برمیگشتند سراغ کار و زندگیِ همیشگیشان. به هرحال من از یک سال قبل از رفتنم به همه گفتم که دارم میروم. این یعنی کلی وقت داشتم که هر حرفی میخواهم بزنم و اوضاع را راست و ریست کنم و با هر کسی که لازم باشد آشتی کنم. در عرض این یک سال، با چند تا از اقوام و دوستان قدیمی نشستم و از زخمهای قدیمی و آتشهای زیر خاکستر حرف زدیم؛ تقریباً در تمامِ موارد اوضاع خوب پیش رفت. یکی دو نوبت از بابت چیزهایی که خیلی هم متاسف نبودم عذر خواستم و در یک مورد هم با کسی که اصلاً دلم نمیخواست کاری به کارش داشته باشم از توی تخت سر درآوردم.
نظرات کاربران درباره کتاب جنگ پیرمرد ۱