
کتاب دکتر داتیس
نسخه الکترونیک کتاب دکتر داتیس به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب دکتر داتیس
آن شبی که گوسفند کشتیم دکتر افراخته قاسم را با یک نایلون مشکی میفرستد جلو خانهی حاجاردکانی. قاسم هم که نمیدانسته توی آن چیست. تقدیم میکند به زن حاجی و میگوید گوشت نذری است. زن حاجی تشکر میکند و میرود گوشت را بگذارد توی فریزر، بازش که میکند... ای وای... برمیدارد میرود توی هال میزند توی سر حاجی که داشته اخبار تماشا میکرده. افراختهی ناکس دنبلان گذاشته بوده توی نایلون. خبر مهمتر ساختمان ما جیغ کشیدن زن همسایه از افتادن یکی دوتا آجر روی بخاریاش است. میآیم مطب میبینم این زن شهرابی اینجا را گذاشته روی سرش که یکی دیگر دارد خانه میسازد و پول پارو میکند گردوخاکش مال ماست. اول که مینشانم فشارش را میگیرم و قرصهاش را تجدید میکنم، بعد میرویم سر ساختمان و میبینیم راست میگوید بندهی خدا. مهندس ردیفش میکند. خداراشکر بتن طبقهی دوم را هم این هفته میریزند. مهمترین خبر ساختمان ما...
نظرات کاربران درباره کتاب دکتر داتیس