
کتاب وارث
نسخه الکترونیک کتاب وارث به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب وارث
چند روزی که کوروش در وین به سر میبرد، روزهای کاری بیتنشی را در شرکت سپری کردیم. چون علاوه بر اینکه کوروش نبود تا با خودبزرگبینیها و تحقیرهایش مرا عصبانی کند، شعله هم بهخاطر نبودِ کوروش به روستایشان رفته بود. سرم حسابی گرم شده و مزهی انجام دادن کار مفید زیر دندانم رفته بود. محاسبهی مبالغ پاداشِ فروردین به پایان رسیده بود و اگر شعله تا پایان هفتهی آینده سروکلهاش پیدا نمیشد و با حرفهای بیسروتهش وقتمان را نمیگرفت، میتوانستیم محاسبهی مجموع پاداش اردیبهشتماه را هم به پایان برسانیم. دیشب، وقتی آقاجان تلفنی با کوروش صحبت کرد، آثار رضایت و اطمینانخاطر از لبخند و نگاهش معلوم بود. اینطور که میگفت موفق شده با یک شرکت در وین قرارداد صادرات فرش ابریشم ببندد و از این بابت خیلی از او راضی بود. گاهی با تشکر و تحسینهایش به او قوتقلب میداد تا تلافی سرکوفتهای عمواردشیر را دربیاورد. مشخص بود که آقاجان رفتار جدیدی با کوروش در پی گرفته. احتمالاً با توجه به پسردارنشدنش و فوت عمومهرداد به این نتیجه رسیده بود که کوروش تنها وارث ذکور خانواده، میتواند تجارت خانوادگی را ادامه بدهد و از این پس باید همهی تلاشش را بکند تا کوروش روزبهروز لیاقت بیشتری از خود نشان دهد.
نظرات کاربران درباره کتاب وارث