نظام جمهوری اسلامی ایران بهعنوان تنها حکومت دینی جهان معاصر مولود اندیشه و سیرۀ سیاسی امام خمینی(ره) میباشد که پس از گذر بیش از سه دهه از عمر خود با چالشهای مختلفی روبهرو بوده است. این چالشها یا در سطوح خُرد و عملیاتی و در حیطههای مشخصی شکل گرفته است، همچون چالشهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره که نظام و دستگاههای مختلف حاکمیتی با آنها دست و پنجه نرم میکردهاند، یا چالشهایی که در سطح کلان و در حوزۀ مبانی تئوریپردازی و سیاستگذاری کلی نظام جریان داشته و البته کمتر از چالشهای ملموس دستۀ اول مورد بحث و بررسی مستقل قرار گرفتهاند. از جملۀ این مسائل ـ که به یک معنا مهمترین و بنیادیترین مسئلۀ نظام جمهوری اسلامی بوده است ـ بحث خود نظام و حفاظت از اصل بقای نظام در مقابل بحرانهای مختلف داخلی و خارجی بوده است و بهخصوص این مسئله که نظام جمهوری اسلامی در مسیر عمل به ارزشهای مبنایی خود، تا چه حد و چگونه باید به فکر حفظ شاکلۀ خویش و دفع تهدیدات و بحرانهایی باشد که بهخاطر پایبندی به این ارزشها برای او بهوجود آمده است.
«حفظ نظام» مفهومی است که در ادبیات سیاسی کشور ما برگرفته از برخی سخنان حضرت امام(ره) در دهۀ اول پس از انقلاب محسوب میشود و اهمیت و برجستگی خود را از کلام امام(ره) وام گرفته است. در یکی از مهمترین این سخنان، حفظ نظام جمهوری اسلامی اهمّ واجبات شمرده شده است و در برخی فرمایشات حکومتی ایشان خطاب به مسئولین کشور، ضرورت حفظ نظام و مصالح ملازم با آن مجوزی دانسته شده برای نقض پارهای ـ و به روایتی مطلقِ ـ احکام و چارچوبهای شرعی مورد قبول نظام در عمل. اینگونه مضامین در سخنان رهبران دیگر انقلاب و سیاسیون زمان امام(ره) و بعد از ایشان هم ادامه یافته و کمکم حالت یک «گفتمان» را به خود گرفته است؛ گفتمانی که حفظ نظام جمهوری اسلامی را نه تنها یک وظیفۀ مسلّم دینی، بلکه در مجموع دارای اولویت و اهمیتی فراتر از بسیاری واجبات و اولویتهای دیگر نظام جمهوری اسلامی قرار میدهد و آن را بهمثابۀ دغدغهای «اهم» برای پیروان انقلاب اسلامی میشناساند.