وجود افراد کارآفرین در جامعه محدود به قشر خاصی از افراد با ویژگیهای روانی و ذهنی منحصر به فرد نیست. بلکه همه باید به نوعی در جامعه کارآفرین باشند و چنانچه در محدوده عمل خود به لایههای کلان ملی دست یابند، قطعاً پیشتاز خواهند بود. بر این اساس هر کس در جامعه در عرصه خاصی میتواند از این ویژگی بهرهمند شود، به شرط اینکه اساس برنامهریزیهای آموزشی و تعلیم و تربیت ملی بر این پایه استوار باشدکه نیروی انسانی کارآفرین به جامعه تحویل دهد.
شناسایی ویژگیهای کارآفرینان بزرگ یک کشور و معرفی الگوهای نقش که آنان در زندگی شغلی و شخصی خود به کار برده اند تا به قلههای موفقیت دست یابند میتواند سایر افراد جامعه را که آرزوهای بزرگ در سر میپرورانند و تنها به دنبال راه حلها میگردند، هدایت نماید.
کارآفرینی نیز مانند هر پدیده دیگری قواعد و ملزومات ویژه خودش را دارد. سرمایه شاید مهمترین نیاز برای شروع یک فعالیت اقتصادی باشد، اما به یقین همه آن نیست. دانش و توانایی مدیریت، دانش اقتصادی، شناخت اوضاع بازار و نیازهای آن و از همه مهمتر، باور داشتن اینکه "من می توانم، کار تازه ای را شروع کنم" عامل هایی هستند که در تولد یک کارآفرین و ایجاد عزم و اراده در وی نقش اساسی دارند.
این باور که کارآفرینی لازم و ضروری است و هر فردی می تواند برای خود یک فعالیت اقتصادی را آغاز کند، موضوعی نیست که یکباره و ناگهانی در ذهن انسان ایجاد شود. تصمیم به راه اندازی فعالیت اقتصادی نوپا، نتیجه فرآیندی است که باید از ابتدای کودکی شکل بگیرد و در آموزش و پرورش به طور جدی و حساب شده در نظر گرفته شود تا فرد مهارتهای لازم را به درستی فراگیرد.