معرفی، خرید و دانلود کتاب سپاسگزاری

«جنیس کاپلان» به جای حرف‌های پیچیده و تکراری خیلی از مشاوران و روان‌شناسان، این بار تمام کلیشه‌ها را کنار گذاشته است. تمام هنر او فقط یک جادوی کوچک و ساده است: «ویتامین س». او ویتامین س یا همان سپاسگزاری را از هر دارو و نسخه‌ی دیگری برای روح و بدن انسان مفیدتر و کارآمدتر می‌داند. با داستان‌های جالب و شنیدنی جنیس کاپلان همراه باشید تا بتوانید هم‌پای او راز داشتن زندگی شاد و سالم را کشف کنید.

خلاصه بخش‌های کتاب سپاسگزاری

این کتاب شامل چهار بخش است. بخش اول «زمستان: ازدواج، عشق و خانواده» نام دارد. در این فصل می‌فهمید که ازدواج هر قدر هم رویایی باشد، باز هم نمی‌تواند راه‌گشای خیلی از مشکلات فردی شما باشد. در این اینجا یاد می‌گیرید که چطور واقع‌بین باشید و از داشتن خانواده و عشقی که به آن‌ها دارید، سپاسگزار باشید.
فصل دوم «بهار: پول، شغل و چیزهایی که داریم» نام دارد. در این فصل با نعمت‌های دیگر زندگی آشنا می‌شوید، از شغل و درآمدی که دارید گرفته تا رفتن به کنسرت خواننده‌ی مورد علاقه‌‌تان.
فصل سوم «تابستان: سپاسگزاری و سلامت» نام دارد. در این فصل با حقایق علمی درباره‌ی تاثیر سپاسگزاری در سلامت بدن و روح آشنا می‌شوید. قدردانی از دیگران می‌تواند آن‌ها را از بستر بیماری بلند کند، عفونت‌های بدن را از بین ببرد و خواب شبانه‌ی آرامی بیاورد.
فصل چهارم «پاییز: پیروی کردن، توجه کردن و ارتباط» نام دارد. در این فصل می‌فهمید که بودن با کسانی که دوستشان دارید یا ارتباط با کسانی که می‌توانند چیزهای جدیدی به شما بیاموزند چه تاثیر شگفت‌انگیزی در روحیه و سلامت عمومی افراد دارد.

درباره‌ کتاب سپاسگزاری

ساختار این کتاب بسیار جالب و هوشمندانه است. کاپلان نوشته‌هایش را به چهار بخش تقسیم کرده است. چهار بخشی که الهام گرفته از چهار فصل طبیعت هستند و نشان پویایی و زایایی زندگی. در این چهار فصل زندگی همچنان ادامه دارد و پایان هر فصل، آغاز فصل دیگر است. اولویت نعمت‌هایی که در زندگی هر کس وجود دارد، با توجه به اهمیت آن‌ها به این فصل‌ها ترتیب داده است. پس به جنیس اعتماد کنید و فصل‌های کتاب را به همان ترتیبی که آمده بخوانید. در پایان کتاب هم گفت‌وگویی با جنیس کاپلان آمده که در آن اعتراف می‌کند که پیش از شروع این کتاب، خودش هم چندان آدم سپاسگزاری نبوده است. او قدم به قدم و به تدریج به تمام نکاتی که در این کتاب نوشته است پی می‌برد. کاپلان همچنان که بالا می‌رود و رشد می‌کند، مخاطبش را هم با خود بالا می‌کشد.

این کتاب هیچ شباهتی به کتاب‌های خودپروری و روان‌شناسی در بازار کتاب ندارد. نویسنده اصلا از بحث‌های ریشه‌ای و علمی درباره‌ی نظریاتش صحبت نمی‌کند. از همان اول با خاطرات و داستان‌های واقعی سروکار داریم که بدون اشاره‌ی مستقیم نویسنده می‌تواند پیامش را به مخاطب منتقل کند. این سبک نوشتن توانسته کتاب را از فضای خشک و کسالت‌بار کتاب‌های مشابه دور کند و حال و هوای جذاب و پرکششی به آن بدهد.

مطالب این کتاب شاید به نظر خیلی از مخاطبان آشنا یا حتی کلیشه باشد. اما هنگام خواندن این آن‎‌ها باید از خودتان بپرسید اگر قبلا این حرف‌ها را شنیده‌اید، چقدر از آن‌ها در زندگی استفاده کرده‌اید. تکرار برخی مطالب در دنیای خودپروری و روان‌شناسی به معنای گرته‌برداری از روی آموزه‌های سایر نویسندگان نیست. بلکه نشان می‌دهد این‌ها اصولی هستند که افراد مختلف به اهمیت آن‌ها پی برده‌اند و آن‌ها را در زندگی خود پیاده کرده‌اند. مطالب این کتاب طوری طراحی و تدوین شده که هم می‌توانید آن‌ها را در قالب فصل‌های مجزا بخوانید و هم به ترتیب فصل‌ها. با این حال بهتر است آن‌ها را به ترتیب بخوانید. مطالب این کتاب طوری پشت سر هم ردیف شده‌اند که مثل یک نردبان پله پله شما را بالا می‌برند و به تعالی می‌رسانند.

کتاب سپاسگزاری، سن‌وسال و جنسیت نمی‌شناسد. کاپلان توانسته به سادگی با کلام گرم و صادقانه‌ی خود، مرزهای جغرافیایی را بشکند و کتابی برای انسان بنویسد؛ انسانی که به دنبال رشد و تعالی فکری و جسمی است. در این کتاب می‌آموزید که زندگی هر چند دشوار و سیاه باشد، هنوز هم می‌توان چیزهای زیبای زیادی داشته باشد. کاپلان مثل یک دوست و خواهر صمیمی و دلسوز کنارتان می‌نشیند و نشان می‌دهد که دنیا هنوز هم می‌تواند جای خوبی برای زندگی باشد. کافی است تکانی به خود بدهید، کمی دست از غر زدن و نالیدن بردارید و به امکاناتی که دارید نگاهی دوباره بیندازید.

درباره جنیس کاپلان

جنیس کاپلان رمان‌نویس، ویراستار نشریات و تهیه‌ کننده‌ی برنامه‌های تلویزیونی است. او در دنیای نشریات چهره‌ی بسیار سرشناس و محبوبی است و تا امروز مقاله‌های معروف و پرطرفداری در مجله‌های مختلف نوشته است. تا سال 2008 جنیس ده رمانش را وارد بازار کتاب کرد. پس از آن این نویسنده بیشتر روی کتاب‌های غیرداستانی متمرکز بوده است. کتاب خاطرات سپاسگزاری در سال 2015 نوشته شده که در ایران با نام سپاسگزاری منتشر شده و «فرانک سالاری» آن را به فارسی ترجمه کرده است.

ترجمه کتاب سپاسگزاری به فارسی

فرانک سالاری مترجم خوش‌فکر و ماهر ایرانی است که در سال 51 به دنیا آمده است. او تا امروز کتاب‌های زیادی در ژانرها و موضوعات مختلف ترجمه کرده است. او در ترجمه‌ی کتاب سپاسگزاری به متن اصلی کاملا وفادار بوده و توانسته ترجمه‌ای روان و خوش‌خوان را به بازار کتاب ارائه دهد. سالاری درست مانند نویسنده، از کلمات آسان و ملموسی استفاده کرده و متنی را به مخاطب ارائه کرده که نیازی نیست روی معنی و هم‌نشینی تک‌تک کلمات وقت بگذارید. آسان می‌خوانید، اما عمیق می‌شوید. پیش از آن که بدانید، کلمات تاثیر خود را روی ذهن و فکرتان گذاشته‌اند. به این ترجمه اعتماد کنید و با همان سرعتی که متن کتاب از شما می‌خواهد، خواندن را شروع کنید تا بتوانید پابه‌پای قلم نویسنده پیش بروید.

در بخشی از کتاب سپاسگزاری می‌خوانیم

برای آغاز باید بگویم، خودروی ولووی قدیمی‌ام روشن نمی‌شد و کابل‌های کمکی برای شارژ باتری نیز فایده‌ای نداشت. یکی از همسایه‌ها که برای کمک آمده بود، لطف کرد و مرا تا ایستگاه قطار، که بیست دقیقه با ما فاصله داشت، رساند. به شهر که رسیدم، هوا بارانی بود و بادی تند می‌وزید. چرخ اتوبوسی که با سرعت وارد ایستگاه شد، درون چاله‌ای پر از آب افتاد و مقدار زیادی آب گل‌آلود به من پاشید.
داد زدم: «ای بابا!» 
چند نفر که در پیاده‌رو بودند، با حس همدردی نگاهم می‌کردند. اما من اصلا دلم نمی‌خواست که با ظاهر کسی که از مسابقه دو در میان گل برگشته است به نشست مهم خودم برسم. مغازه لباس‌فروشی مورد علاقه‌ام دو چهارراه آن‌سوتر بود، از این رو، بی‌درنگ به آنجا رفتم و یک دامن آبی تیره خریدم و در اتاق پرو لباس عوض کردم.
خوشبختانه سر وقت به نشست رسیدم، اما رئیس شرکتی که با او جلسه داشتم، به زور کرِم، خودش را برنزه کرده و به موهایش زیادی ژل زده بود. در حالی که با او حرف می‌زدم، مشغول ارسال پیامک بود و در آخر گفت: «راستی، این دامن به شما می‌آید». 
از آنجا که با جدیت به دنبال اجرای طرحم بودم و آمدنم به اینجا به قصد آشنایی با مردی نبود، باید عصبانی می‌شدم. اما در عوض لبخندی زدم و به خودم گفتم، خدا به دادم برسد. آنقدری که این مرد درگیر مودرست کردن است، من نیستم. چطوری با او کار کنم؟