روزی روزگاری در جنگلی سبز و زیبا خرسی نیرومند زندگی میکرد.
آقای خرس زندگی خوب و آرامی داشت. او ثروت زیادی داشت که هر روز بیشتر و بیشتر میشد.
با اینکه آقای خرس قوی و نیرومند بود تصمیم گرفت برای خودش محافظی استخدام کند تا از پولهایش محافظت کند.
صبح زود آقای خرس کیفی پر از پول برداشت و به طرف محل کارش حرکت کرد.
او میخواست هر طور که هست آن روز یک محافظ برای خودش استخدام کند.
در این داستان کودک با موضوع شجاعت و تصمیم گیری درست زمان مواجه شدن با مشکلات آشنا خواهد شد.