قصه کتاب پیش رو داستان شان نزول یکی از سورههای مبارکه قرآن کریم است. سوره والعادیات که از سورههای کوچک قرآن است. این سوره را عادیات نیز مینامند، زیرا خداوند در آیه اول، به آنها سوگند یاد کرده و از آنها سخن گفته است. سوره عادیات با توصیف جهادگران و ترسیم صحنه نبرد، به ناسپاس بودن انسان در برابر پروردگارش و بخیل بودن او به دلیل مالدوستی و دنیاپرستیاش اشاره میکند و احوال روز قیامت و چگونگی روز جزا را یادآور میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
پیامبر از جای خود حرکت میکند. نفسها در سینه حبس میشود. چشمها نگاه پیامبر را دنبال میکند. نگاه پیامبر بر چهره علی که میماند شور عجیبی بر دلها مینشیند: تنها اگر علی (ع) به فرماندهی انتخاب شود امیدی به پیروزی هست. پیامبر دست علی را میگیرد و او را تا کنار منبر با خود میآورد. سکوت مسجد را فرا میگیرد. پیامبر دست بر شانه علی میگذارد، رو به آسمان بلند میکند و میگوید: خدایا! من اینبار پرچم فرماندهی را به دست کسی میسپارم که به رشادت و شهادت و جنگجویی معروف است و هیچگاه از میدان جنگ فرار نکرده است. خدایا! به خاطر احترامی که برای علی قائلی و محبتی که به علی داری، لشکر اسلام را بر دشمنان پیروز بگردان. از اشکی که بر چشمان پیامبر و علی حلقه میزند مردم به گریه میافتند…