لیبرالیسم مکتبی اقتصادی است که سرسختانه طرفدار تجارت آزاد و جابهجایی آزاد کالا و نیروی کار و تنظیم خود بهخودی بازار است. لیبرالها با دخالت دولت در بازار بهشدت مخالف هستند و برای دولت فقط نقش ارائهکنندهی خدماتی را قایلاند که بخش خصوصی توان ارائه کردن آن را ندارد یا آن را سودآور نمیبیند. اصطلاح «دست نامرئی بازار» که تنظیمکنندهی خود به خودی عرضه و تقاضاست، متعلق به این مکتب است. نخستین نظریهپرداز این مکتب آدام اسمیت بود که در سالهای ۱۷۲۳ـ۱۷۹۰میزیسته است. پس از او میتوان از جان استوارت میل نام برد که در قرن ۱۹ میزیسته است. اما هردوی آنها بر خلاف آنچه لیبرالها مدعیاند به آزادی کامل بازار اعتقادی نداشتند و مداخلههایی را لازم میدیدند. بعدها در نتیجهی مبارزات مردم و گسترش آزادیها در کشورهای غربی، واژهی دموکراسی نیز بر لیبرالیسم افزوده شد و اصطلاح لیبرال ـ دموکراسی باب شد. بنابراین لیبرال دموکراسی نظامی است که بر پایهی آزادی بازار و فردگرایی شکل یافته است و در برابر اقتصاد برنامهریزی شده و جامعهگرای و آزادیها و حقوق اجتماعی قرار میگیرد.
این کتاب، از چشماندازی دیگر به این درگیریها مینگرد و میکوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که صرفنظر از خوب یا بد بودن نظریهی لیبرالیسم، آیا امکان تحقق چنین سیستمی در جامعهی ایران وجود دارد؟