تجربه دنیای امروز نشان داده است که نوآوری های مهم و پیشرفتهای تکنولوژیکی، در سازمان ها و شرکتهای بزرگ دولتی اتفاق نخواهد افتاد.
قابلیت تطبیق با بازار و نیاز روز، چیزی است که از یک ساختار بزرگ پیچیده تو در تو ساخته نیست و در نتیجه برای پیشرفت سریع و ارائه محصولات جدید، تنها راه موثر، ایجاد و توسعه شرایطی است که فعالیتهای اقتصادی کوچک بتوانند تاسیس شوند و رقابت کنند. اهمیت کارآفرینی در کشورهای بزرگ و پیشرفته، فقط به خاطر مساله ایجاد شغل نیست، بلکه دلیل اصلی آن فعالیتهای اقتصادی کوچکی است که در این کشورها به وجود آمده، رشد کرده و توانسته اند سهمی عمده از فن آوری روز و در نتیجه ثروت و درآمد تمام دنیا را به خود اختصاص دهند.
کارآفرینی نیز مانند هر پدیده دیگری قواعد و ملزومات ویژه خودش را دارد. سرمایه شاید مهمترین نیاز برای شروع یک فعالیت اقتصادی باشد، اما به یقین همه آن نیست. دانش و توانایی مدیریت، دانش اقتصادی، شناخت اوضاع بازار و نیازهای آن و از همه مهمتر، باور داشتن اینکه "من می توانم، کارتازه ای را شروع کنم" عامل هایی هستند که در تولد یک کارآفرین و ایجاد عزم و اراده در وی نقش اساسی دارند.
این باور که کارآفرینی لازم و ضروری است و هر فردی می تواند برای خود یک فعالیت اقتصادی را آغاز کند، موضوعی نیست که یکباره و ناگهانی در ذهن انسان ایجاد شود. تصمیم به راه اندازی فعالیت اقتصادی نوپا، نتیجه فرآیندی است که باید از ابتدای کودکی شکل بگیرد و در آموزش و پرورش به طور جدی و حساب شده در نظر گرفته شود تا فرد مهارتهای لازم را به درستی فراگیرد.