نظریاتی که درباره زن، از سوی مکاتب گوناگون ارائه شده است، چون دیگر رهآوردهای فکر بشری، از افراط و تفریط بیرون نیست. مجموع تلاشهای علمی اندیشمندان در این زمینهها، در عین حال که به حقایقی راه یافته، از زیادهروی یا کمانگاری دور نمانده است. از این رو، این موضوع درخور ژرفنگریهای گسترده و حقیقتجویانه است.
موضوع زن، به عنوان بدنهای از جامعه انسانی، بدان پایه قابل بررسی و ژرفنگری است که انسان شایسته شناخت و بررسی است. هر گونه تحلیل و بررسی حیات زن، منهای ویژگیهای صنفی و جنسی، تحلیل حیات انسان به شمار میآید. شناخت زن و منزلت و مقام او، در حقیقت شناخت انسان و کرامت اوست.
این نیز تردیدناپذیر است، که شناخت انسانی نسبت به خود، معیار دیگر شناختهاست، و درک و دریافت انسانی از خود و محیط و جایگاهی که در آن قرار دارد، زمینه اصلی شناسایی دیگر پدیدههاست. به این جهت انسان به عنوان نخستین گام در شناختوری، به ضرورت باید به ژرفنگری و کاوشگری در خویشتن بپردازد، و از ژرفای بیکرانه هستی خویش، آگاهیهایی به دست آورد، و دست کم به شناختی نسبی برسد. بنابراین، مطالعه در احوال زن، و بررسی ابعادِ هستی این بخش از جامعه انسانی، گامی در راستای انسانشناسی عمومی است.
به نظر من کتاب بسیار خوبیه. البته من نسخه کاغذی کتاب رو خوندم و واقعا ارزشمنده
با خوندن این کتاب متوجه میشیم ک گاهی خودمون هم تحت تاثیر تبلیغات های غلط ب خودمون ستم میکنیم
این کتاب هم برای خانم ها سودمندهست و هم برای آقایون البته ب آقایون بیشتر توصیه میشه
کتابیست ک علاوه بر توجه ب آیات و روایات ب نظر روانشناسان مطرح و بزرگ غربی هم اشاره کرده
در نهایت فوق العاده است