

کتاب تابستان
نسخه الکترونیک کتاب تابستان به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب تابستان
خانه در آن غروب که خورشید گردی طلایی بر همه چیز پراکنده بود بیش از همیشه به صدف شکنندهای میمانست که گذشت فصلهای بیشمار باران و آفتاب بر آن فرو آورده است، اما در پشت خانه که چریتی دوچرخهاش را دنبال خود میکشید و به آنسو میرفت، نشانههایی از سکونت تازه به چشم میآمد. درِ زمختی که از تخته درست شده بود از ورودیِ آشپزخانه آویخته بود و چریتی در را هل داد و باز کرد و وارد اتاقی شد که به شیوهی ابتدایی کمپها در آن وسیله چیده شده بود. کنار پنجره میزی بود که آن هم از تخته درست شده بود، با کوزهی سفالینی که دستهگل بزرگی از مینای وحشی در خود داشت و دو صندلی برزنتی که نزدیک آن بود و در گوشهای تشکی با پتویی مکزیکی بر رویش دیده میشد. اتاق خالی بود و چریتی دوچرخهاش را به خانه تکیه داد و با زحمت خود را از دامنه بالا کشید و روی صخرهای در زیر درخت سیب کهنسالی نشست. هوا کاملاً ساکن بود و از جایی که نشسته بود میتوانست صدای دلنگدلنگ زنگ دوچرخهای را در دوردستهای پایین جاده بشنود...
نظرات کاربران درباره کتاب تابستان