
کتاب بچههای کوزهای
نسخه الکترونیک کتاب بچههای کوزهای به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب بچههای کوزهای
۱/ خرگوش و انبار ذرّت یکی بود، یکی نبود. دهکدهای بود که تمام حیوانات آن کشاورزی میکردند. در آن سال، خرگوش و بقیهی حیوانات، مدتها کار کرده بودند. وقتی محصولشان رسید، همه با هم ذرّتها را دسته کردند و به انبارهای ذرّت بردند. بعد از چند هفته کار سخت، شبی حیوانات دور آتش نشستند و از همدیگر پرسیدند: «فصل خشک امسال را کجا بگذرانیم؟» خرگوش که چشمهایش از حیلهگری برق میزد، جواب داد: «من امسال میخواهم پیش قوم و خویشهایم بروم. آنها در جایی دور به نام بنشین تو ظرف ذرّت، زندگی میکنند.»
نظرات کاربران درباره کتاب بچههای کوزهای