0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
بادبادک باز

معرفی، خرید و دانلود کتاب بادبادک باز

نویسنده:
خالد حسینی
ناشر:
مجید
درباره بادبادک باز
شخصیت من به‌شکل امروزی‌اش در دوازده‌سالگی‌ام در یک روز سرد ابری، در زمستان سال ۱۹۷۵ شکل گرفت. آن‌لحظه را دقیقاً به‌یاد دارم که پشت چینه‌ی مخروبه‌ای چمباتمه زده و به‌داخل کوچه‌ی کنار نهر یخ‌زده نگاه می‌کردم. سالیان سال از آن زمان می‌گذرد؛ اما زندگی به من آموخت که آن‌چه درباره‌ی گذشته و این‌که چه‌طور می‌توانی دفنش کنی می‌گویند، دروغی بیش نیست. از این‌رو این را می‌گویم که گذشته به هر قیمت، پنجه‌کشان راهش را به‌سویت باز می‌کند. حال که به عقب می‌نگرم، درمی‌یابم که تمام بیست و شش سال گذشته را به دیدزدن آن کوچه‌ی متروک سپری کرده‌ام. در یکی از روزهای تابستان گذشته، دوستم، رحیم‌خان از پاکستان با من تماس گرفت. از من خواست به ملاقاتش بروم. همان‌طور که گوشی‌به‌دست در آشپزخانه ایستاده بودم، خوب می‌دانستم که این فقط رحیم‌خان نیست که در آن‌سوی خط حرف می‌زند؛ این گذشته‌ی آکنده از گناهان کفاره‌نداده‌ام بود که از آن‌سوی خط با من حرف می‌زد. پس‌از آن‌که گوشی را گذاشتم، برای قدم‌زدن، کنار ساحل دریاچه‌ی اسپرکلز واقع در حاشیه‌ی شمالیِ گلدن‌گیت پارک رفتم. آفتاب اوایل بعدازظهر، روی سطح آب دریاچه که ده‌ها قایق مینیاتوری برروی آن شناور بود و با نسیمی زنده‌دل پیش رانده می‌شدند، نور می‌پاشید.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
2.۵۴ مگابایت
تعداد صفحات
432 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۴:۲۴:۰۰
نویسندهخالد حسینی
مترجمغلامرضا اسکندری
ناشرمجید
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
The Kite runner,۲۰۰۳
تاریخ انتشار
۱۳۹۵/۱۰/۲۸
قیمت ارزی
5 دلار
قیمت چاپی
135,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲.۵۴ مگابایت
۴۳۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.8
از 5
براساس رأی 548 مخاطب
گیرا 🧲 (2)
تلخ ☕️ (2)
5
ستاره
86 ٪
4
ستاره
7 ٪
3
ستاره
3 ٪
2
ستاره
0 ٪
1
ستاره
2 ٪
344 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4

رمان داستان درد و رنج و اوضاع نابسامان مردمی بود که چه خوشمان بیاید یا نیاید روزگاری جزئی از کشور و فرهنگ ما بوده اند. جالبه که در کتاب از شاعران و کشور ایران با احترام یاد میشه اما در نقطه مقابل این موضوع، متاسفانه هنوز هم مردم افغان در بین اغلب ایرانیان احترامی ندارند. یه مشکلی که این کتاب داشت از نظر من این بود که تهش مثل فیلم هندی تموم شد. اصرار نویسنده بر به تصویر کشیدن تمام وقایع دردناک افغانستان امیر رو روبروی آصف قرار داد تا بتونه سنگدلی طالبان رو کاملا به تصویر بکشه، اما از طرفی میخواست داستان رو خوب تموم کنه چون همونجوری که در صفحات پایانی کتابش هم اشاره کرده بود "در افغانستان پایان داستان(فیلم) تنها چیز مهم بود" و برای پایان خوش ناچار بود قصه رو به سمتی ببره که توجیهی جز معجزه نمیشد واسش داشت. مثلا قسمتی که امیر با این همه جراحت و فاصله ش تا بیمارستان به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکنه و همین طور مسائلی که مربوط به اتفاقات غم انگیز سهراب بود... اما خوشبختانه داستان اونقدر گیرا بود که پایان ضعیفش در من حس بدی ایجاد نکرد و از خوندنش پشیمون نشدم و آنچه جذابیت داستان رو برام بیشتر می کرد قلم ساده و روان و اطلاعات خوبی بود که از افغانستان در اختیار خواننده قرار میداد.

5

خیلی قشنگ بود. نکته ای که من فهمیدم کلا چه از این کتاب چه ازسرنوشت کشوراهایی مثل لیبی یا عراق و ... اینه که تبدیل حکومت پادشاهی به جمهوری تا وقتی خود ملت انسان نشدن فایده نداره. خود قوم افغان اینطور که تو کتاب نوشته نزاد پرست شدید بودن و با استقبال به سمت طالبان رفتن و همون طالبان بلای جونشون شد. کاش ما مردم فقط و فقط یاد بگیریم کتابخون بشیم . همین . اونوقت عمقمون بیشتر میشه و کم کم اخلاق و رفتارمون هم بهتر میشه. رحم و مروتمون به همنوعمون هم بیشتر میشه من کتابخون نبودم ولی بخاطر مترو با فیدیبو آشنا شدم و مرتب کتابهاشو دانلود میکنم. قشنگ تفاوت رو حس میکنم مردم رو میبینیم که تو مترو بحای استفاده از وقت موبایل بازی میکنن یا فقط آهنگ گوش میدن، واقعاغصم میشه کاش همه با نعمت کتابخونی آشنا بشیم

5

وای عالی،عالی داستان راجع به یه پسر افغان بنام امیر که شخصیت اصلی و دوستش حسن از زمان کودکی تا بزرگسالی در مورد وضعیت افغانستان،قبل از طالبان و بعد از طالبان ،بلاهایی که طالبان سر افغانستان آورده... اوایل داستان خیلی شیرین،اما از وسطای رمان داستان تلخ و تلخ تره میشه،یه جوریایی روانتو بهم میریزه ،لجت میگیره از فجایعی که طالبان سر این کشور اورده بنام اسلام...دوز خفیف شدش شرایط حاضر ماست...آخر داستانم ...بهتر بخونین خودتون...اما واقعا جالبه...آخراش حسابی غافلگیرتون میکنه...که واقعا قابل حدس نیست...آفرین به ذهن خلاق نویسنده...که خواننده رو حسابی بهش حال میده با پیچ و تاب های قشنگ... راستی فیلمشم هست که آقای همایون ارشادی هم توش بازی میکنه نقش پدر امیر... اما کتاب یه چیز دیگست

5

کتاب فوق‌العاده ای بود، داستانی بسیار تلخ و دردناک از فضای بی سامان حاکم بر افغانستان، کشوری که چه خوشمان بیاید چه نه روزگاری جزئی از کشور و فرهنگ ما بوده،و همانطور که در کتاب میخوانیم مردمش بسیار علاقمند به ادبیات و شاعران ایرانی هستند...، همان مردمی که در کشور ما هیچ عزت و احترامی ندارند!

5

یکی از بهترین کتابهایی بود که تا بحال خوندم ، ترغیب شدم تمام آثار این نویسنده رو بخرم و بخونم ،کلا انتخاب کتاب خیلی سلیقه ای و حسی ،برای من کتابی بود که تمام احساساتم رو درگیر کرد ،فکر کنم خیلی وقت بود با خوندن کتابی اشکم سرازیر نشده بود .... یادم اومد خیلی سال پیش اتفاقی صحنه هایی از فیلم رو دیدم ،اصلا اسم فیلم رو یادم نمیاد فقط یادمه شخصیت پدر امیر رو آقای همایون ارشادی بازی کردن اما بقیه بازیگرا غیر ایرانی بودن ،به اون صحنه های کتاب رسیدم اون فیلم و قسمت سنگسار شدن یادم اومد ،کتاب اونقدر غنی از توصیفات و اتفاقات درست بود که برای من توی ذهنم فیلم وار خود به خود رد میشد.کتاب خوب یعنی همین

5

بادبادک باز با ترجمه غلامرضا اسکندری یکی از بینظیر ترین کتابهایی است که در تمام عمرم خواندم. کتابی که نمی توان آنرا زمین گذاشت و دیوانه وار جذب داستان و قلم شیوای نویسنده خواهیم شد‌. داستان سوزناک ، بسیار شبیه یک بیوگرافی به نظر میرسد که اگر واقعا بیوگرافی نباشد به نظرم معجزه بی بدیل نویسنده خواهد بود. باورش برایم سخت بود وقتی کتاب را لحظه ای کنار می گذاشتم واقعا احساس میکردم در تک تک موقعیتهای داستان حضور داشتم و از تماشای یک فیلم سینمایی تاثیر گذارتر بود . حتما این کتاب رو بخوانید

4

من کلی رمان ایرانی وخارجی خوندم ولی این کتاب بسیارخوب بود اگه بخوایم منصف باشیم به اندازه ی کتاب ملت عشق خوب بود شایدحتی یکم بهترازاون،ازلحظه لحظه خوندن این کتاب لذت بردم وعمیقا بابرادران افغانم همدردی میکنم این کتابوازدست ندین

5

داستانی به غایت جذاب در جغرافیای تلخ و شیرین افغانستان که مملو از فرهنگ و اداب و رسوم و مذهب و سیاست مردمان نجیب افغان است . با این کتاب زندگی کردم بارها اشک ریختم و البته تاسف خوردم که چرا امریکایی که خود بلای طالبان را به سر این مردم نجیب و پاک اورد حالا چه زیرکانه خود را کشتی نجات این مردم بی پناه جا زده! و دلم برای امیر سوخت وقتی در سفارت امریکا به پسر بچه ی کنارش گفت نگران نباش اینا دوستن و جات اینجا امنه! امنیت عاریه آمریکایی!!! عالیه . اگر با این اوصاف دوسش داشتین حتما بخونیدش .

5

عااااالی بود فکر نمیکردم سرگذشت و زندگی افغان ها اینقدر تحت تاثیرم قرار بده. زمان خوندن فصل هفتم بغض کرده بودم نه میتونستم گریه کنم و نه آروم میشدم.بعداز اینکه امیر فرار کرد باصدای بلند گریه کردم توی دلم گفتم چرا امیر رفت بعد با خودم گفتم امیر ی بچس شاید حق داشت.آخر فصل بازم گریه کردم حسن خیلی گناه داشت حسن و حسن ها... لحظه ی رفتن حسن و علی از امیر متنفر شده بودم و گریه میکردم. توصیف های خالد حسینی فوق العاده بود هرچی بگم کم گفتم چقققدر زیبا ب تصویر میکشه محشره.

5

این کتاب رو قبلا خوندم. عالیه حتما بخونید

نمایش 334 نقد دیگر
4.8
(548)
گیرا 🧲 (2)
43,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
بادبادک باز
بادبادک باز
خالد حسینی

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
بادبادک باز
بادبادک باز
خالد حسینی
مجید
4.8
(548)
گیرا 🧲 (2)
43,000
تومان