«تا ناپیدای عشق» داستان لطافتهای عشقی بلند و پرشکوه است که برای عاشق شدن و عاشق ماندن شرط و بهانهای طلب نمیکند. اما و اگر ندارد. با سخاوت است و بیادعا...
دلدادهٔ یار است، اما حد و کرانهاش را نه در قلب یار، که در مرزهای بیکرانهٔ وجود میجوید. توقعش از عشق همان عشق است و همان شور و ملاحت یگانه که سراغش را جای دیگری نمیتوان گرفت.
و چنین است این عشق که هر بار رنگی تازه به خود میگیرد و جلوهگاهی تازه مییابد؛ زمانی در شیدایی و شیفتگیِ زلال و بکر دانشجویی عاشق علم و دانش، زمانی در وفاداری به عشقی فراموششده و زمانی در یک پروژهٔ بسیار جسورانه و انسان دوستانهٔ علمی که انباشته از خطرات بزرگ و کوچک است.
«تا ناپیدای عشق» داستانی است ناگفته از ناپیدایِ گدازانِ عشق و رنج...