عصری که در آن، در شرق و غرب، انسانیت پشت نقابی از تزویر و ریا پنهان است و از آن برای کسب مقام و قدرت استفاده میکنند، چگونه میتوان حقیقت وجودیِ انسانها و بهشت برین که جایگاه انسان است را شناخت؟
وظیفهٔ دشواری است، اما نباید امید را از دست داد، گاهی در این شورهزارِ تزویر و دورویی شاخههایی طلایی از درخت انسانیت میروید که درراه احقاق حق و مبارزه با ستم میدرخشند!
این کتاب داستان نقابدارانِ انساننمایی است که وجودشان موجب انهدام جامعه و درنتیجه فروکش کردن امیدی است که انسان برای جهش و شناسایی خلقت و اعتلای روح دارد.
هر داستانی دارای وجوهی کموبیش مشترک با زندگی ماست. شرح قصهٔ زندگی قهرمانان همه داستانها میتواند ما را به تأمل وادارد تا نگرشی تازه به اطراف و زندگی خود داشته باشیم.