در کنار شهر، پایه تپهای سبز و خرم، خانه کوچکی بود که تاییچی و یومیکو همراه با پدر و مادرشان در آن زندگی میکردند.
در بالای تپه، یعنی درست در نوک آن درخت گیلاسی بود بزرگ و پر شاخ و برگ که هر سال فصل بهار پر از شکوفههای صورتی میشد. یک روز ناگهان کشور دیگری به سرزمین آن ها حمله کرد و جنگ سخنی آغاز شد...