به فنا رفتم.
البته کلی با خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم.
به فنا.
شش روز از دو ماهی که قرار بود بزرگترین دو ماهِ عمرم باشد گذشت و بعد همهچیز کابوس شد.
حتا خبر ندارم کسی اینها را میخوانَد یا نه. ولی خوب لابد بالاخره کسی پیدایشان میکند. شاید مثلاً صد سال دیگر.
محض اطلاع... من در سوُلِ ششم نمردم. قطعاً مابقیِ خدمه خیال کردند من مُردم و نمیتوانم هم سرزنششان کنم. شاید یک روز عزای ملی برای من اعلام کنند و توی صفحهی ویکیپدیای من هم بنویسد «مارک واتنی تنها انسانی است که بر سطحِ سیارهی مریخ مُرده.»
نمیشود هم گفت حرفشان غلط است. چون قطعاً اینجا میمیرم. فقط آنطور که بقیه خیال میکنند در سوُلِ ششم نمردهام.
خوب، ببینم... از کجا شروع کنم؟