با توجه به اینکه نمایشهای سیاهبازی از متن مکتوبی برخوردار نبودند، لذا نقش بازیگری در این نمایشها از اهمیت بیشتری برخوردار است و چون جوهر بازیگری این نمایشها در تقلید و بازی مبالغهآمیز استوار است، تلاش مقلدان دوچندان میشود.
هر هنرمندی در ارتباط با هنر خود از وسایل و ابزاری استفاده کرده و نسبت به امکانات آن ابزار اطلاع حاصل میکند، چنانکه به طور مثال، نقاش از بوم، رنگ، قلم و شناخت آن ابزار در جهت هنر خود سود میجوید و به همین ترتیب بازیگر نیز باید ابزاری را که در اختیار دارد. بشناسد و سپس شیوهی به کار بردن این ابزار را برای اجرای نمایش بیاموزد، این آگاهی «تکنیک» نامیده میشود، بازیگر با شناسایی امکانات بالقوهی خود و آگاهی یافتن از اعمالی که میتواند انجام دهد تا خود را در بهترین شرایط ممکن قرار دهد، سپس با تکرار آنها به طوری که برایش عادت شوند این امکان را برای خود فراهم میآورد که همواره بداند چه میخواهد بکند و چگونه باید آن را انجام دهد.