معرفی، خرید و دانلود کتاب خیابان جیغ 10

خانم و آقای واتسون اولین بار وقتی پسرشان را به شکل گرگ دیدند خیلی ترسیدند؛ اما ترسشان به اندازه‌ی وحشتی نبود که در خیابان جیغ داشتند. به‌خصوص وقتی فهمیدند هیچ راه برگشتی وجود ندارد. لوک برای اینکه پدر و مادرش را به خانه برگرداند، از دوستان جدیدش رسوس نگاتیو (خون‌آشام رنگ‌پریده) و کلئو فار (مومیایی مصری) کمک گرفت تا شش یادگاری را که پدرانِ بنیان‌گذار از خود به‌جا گذاشته بودند، پیدا کند. لوک فقط با جمع کردن این عتیقه‌ها می‌توانست درِ خروج به دنیای خودش را باز کند. هنگامی که لوک و دوستانش به هدفشان رسیدند، خانم و آقای واتسون متوجه شدند که لوک چقدر در شهر جدید خوشحال است و برای همین تصمیم گرفتند در خیابان جیغ بمانند. اما دروازه‌ای که باز شده بود مشکل‌ساز شد. آقای اتو اسنیر (شهردار بدجنس خیابان جیغ) از افراد معمولی دنیای لوک پول می‌گرفت تا بتوانند دنیایی را که او «بزرگ‌ترین نمایش عجایبِ دنیا» می‌نامید، ببینند. برای محافظت از خیابان جیغ، لوک، رسوس و کلئو باید تمام یادگارها را به صاحبان اصلی‌اش برگردانند تا دروازه دوباره بسته شود. این بار باید با سنگ‌های قیمتی، یک نفرین وحشتناک... و رایحه‌های غیر قابل تحمل، سر و کلّه بزنند.