جزئیات مورد نظر نویسنده در این مجموعه داستان مسایلی است كه بخشی از زندگی روزمرهاند؛ مسایلی كه اغلب از دقت نظر انسانهای شتابزده جامعه شهری دور میمانند. این مسایل از نگاه نویسنده در موقعیتهایی مسایل كلیدی زندگی را رقم میزنند و در كیفیت توجه انسان به مضامینی كه در زندگی تاثیرگذاری دارند، نقش مهمی را ایفا میكنند. «رنگ آسمانی چشمانش»، «بیهمگان به سرشود»، «تابلوی وایت برد»، «عاشقی روی خط عابر پیاده»، «ماهرو»، «همسایه روبرویی»، «روز هفتم عید»، «بلوار استخر»، و «بهانهای برای بنفشههای كوهی»، نام برخی از داستانهای این كتابند. بخشی از داستان «بیهمگان به سر شود» اینگونه نوشته شده است: «صدای جمعیت بلند شد. زنها هم صلوات فرستادند. توی مسجد صدای همه اهالی میآمد، مثل همان روزها كه توی حیاط خانه پدر دایی، مردم جمع میشدند و یك دهه عزاداری میكردند. چند سال بعد، پدر دایی همین مسجد را ساخت و مقرر كرد كه هزینههایش از باغ گردو تامین شود…»