سرزمین ما سرزمینی کهن است. ایران زمین از گذشته بسیار پهناور بوده و مردمان مختلفی با آداب و فرهنگ و سنتهای گوناگون در هر قسمت از آن زندگی میکنند. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران فرهنگهای مختلفی در میان مردم وجود دارد که بسیاری از آنها ریشه در افسانههای کهن دارند. کتاب افسانههای اقوام ایران کتابی است که تعدادی از افسانههای زیبا و خواندنی نقاط مختلف ایران را در قالب یک کتاب خواندنی در کنار هم آورده است. خواندن این کتاب مانند این است که پای قصههای پدربزرگها و مادربزرگهای مختلف در هرکجای ایران نشسته باشید و هرکدامشان قصهای از دل تاریخ برایتان تعریف کند، قصههایی که هم زبانی شیرین دارند و هم نکات بسیاری دربارهی زندگی در آنها وجود دارد.
کتاب افسانههای اقوام ایران کتابی اثر عبدالصالح پاک است که انتشارات کتابسرای تندیس سال ۹۱ آن را روانهی بازار کتاب ایران کرد. این کتاب مجموعهای از افسانههای مردم نقاط مختلف ایران است که او در قالب یک کتاب واحد جمعآوری کرده است. میتوانید نام راوی افسانه و خواستگاه آن را هم در پایان هر افسانه بخوانید.این مجموعه داستان آینهی بسیاری از آدابورسوم و تفکرات مردم ایران را در خود جای داده است.
نام افسانههایی که در این کتاب آمده است به شرح زیر است:
یک خواهر و هفت برادر
افسون دست
پول خون بابا
دختر شاه و پسر نجار
دو خواهر
مادربزرگ و دیوها
چهل گیسو
قلعهی طلسم شده
پیرمرد و مار
روباه دانا و آسیابان فقیر
پیرمرد خارکن
نوازندهی پیر و سه پسرش
خواهر جان
پادشاه و خوابگزار
عبدالصالح پاک نویسنده و مترجم ایرانی متولد اول آذر ۱۳۴۱ در بندر ترکمن است. به گفتهی خودش او فعالیتش در عرصهی ادبیات را در سالهای آغاز دبیرستان و با سرودن شعرهایی به زبان ترکمنی آغاز کرد. او دیپلمش را در رشتهی اقتصاد گرفته است.
عبدالصالح پاک سال ۶۴ وارد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد و همانجا بود که به نویسندگی روی آورد. از آن زمان تاکنون او کتابهای بسیار زیادی نوشته است و توانسته است دیپلم افتخار جشنواره ادبی روستا در سال ۷۴ و دیپلم افتخار جشنواره دوچرخه طلایی در سال ۸۱ را از آن خود کند.
از میان آثار این نویسندهی ارزشمند کشورمان میتوان به کتابهای چهل دروغ، جاده بیانتها، موی سفید، گرگ آوازخوان، روباه دم بریده، افسانههای ترکمنصحرا اشاره کرد. او همچنین کتابهای کلاه پوستی و نان کی عسل میشود از داستانهای کشور ترکمنستان را به فارسی برگردانده است.
کودکان و نوجوانان هر سرزمینی نیاز دارند با ریشههای خود آشنا باشند و آدابورسوم و سنتهای خود را بهدرستی بشناسند. افسانههای قدیمی ایرانی که از سراسر کشور روایت میشوند بخش مهمی از فرهنگ ما هستند و بهتر است بچهها از سنین کودکی و نوجوانی با آنها آشنا شوند تا هم از داستانهای زیبا و کهن کشورمان لذت ببرند و هم مطالب بسیاری را یاد بگیرند. افسانههای اقوام ایران کتابی است که عبدالصالح پاک آن را گردآوری کرده و هر قسمتش افسانهای از بخشی از ایران را به زبانی شیرین و روان برای بچهها بیان کرده است. این کتاب میتواند هدیهی خوبی برای دانشآموزان سالهای آخر دبستان باشد و بزرگترهایی هم که به قصههای قدیمی ایرانی علاقه دارند میتوانند از آن لذت ببرند.
حجم داستانهای افسانههای اقوام ایران کوتاه است و به همین دلیل میتواند برای علاقهمند کردن بچهها به کتابخوانی مناسب باشد. نسخهی الکترونیکی کتاب افسانههای اقوام ایران را میتوانید از فیدیبو تهیه کنید و از خواندن آن لذت ببرید.
روزی بود، روزگاری بود. روباه زیرکی کنار کلبهی مرد آسیابانی زندگی میکرد.
یک شب خیلی سرد که روباه چیزی برای خوردن پیدا نکرده بود از شدت سرما و گرسنگی به کلبهی آسیابان پناه برد و به او گفت: «اگر جای گرم برای خوابیدن و غذای خوب برای خوردن به من بدی، دختر پادشاه رو برات خواستگاری میکنم.»
آسیابان خیلی تعجب کرد؛ باورش نمیشد بتواند به این راحتی با دختر پادشاه ازدواج کند؛ اما با این حال حسابی از روباه پذیرایی کرد.
وقتی صبح شد روباه به آسیابان گفت: «چند روز به من فرصت بده تا بتونم نقشه م رو عملی کنم.»
روباه نقشهی درست و حسابیای کشید و به طرف قصر پادشاه راه افتاد. وقتی به قصر رسید، از پادشاه خواست یک الک به او قرض بدهد.
پادشاه تعجب کرد و گفت: «الک رو میخوای چه کار کنی روباه پیر؟»
روباه سرش را بالاگرفت و گفت:«من نوکر یه مرد ثروتمند شده م. اربابم میخواد پولهای یه تومنی و دوتومنیش رو از هم جدا کنه و چون پول هاش خیلی زیاده، با دست نمیشه اونها رو از هم سوا کرد؛ برای همین میخوام با الک این کار رو بکنم.»
پادشاه که خیلی کنجکاو شده بود الک را به روباه داد.
فردای آن روز روباه دوباره به قصر پادشاه رفت و از او برای سواکردن سکههای پنج تومانی، در خواست الک بزرگتر کرد.
پادشاه فکر کرد تا ارباب ثروتمند را به قصد دعوت کند تا ببیند کیست «انگار ثروتش از من هم بیشتره!»
او دستور داد یک الک بزرگتر به روباه بدهند و اربابش را هم به قصر دعوت کنند. روباه زیرک که منتظر چنینی فرصتی بود با خوشحالی الک را گرفت، به کلبهی آسیابان برگشت و از او یک سکهی دو تومانی گرفت و داخل الک گذاشت تا برای پادشاه ببرد.
وقتی روباه الک را برای پادشاه برد به او گفت: «اربابم دعوت شما رو قبول کرده و خیلی مایله از شاهزاده خانم خواستگاری کنه.»
پادشاه با خوشحالی منتظر آمدن مرد ثروتمند شد؛ اما آسیابان بیچاره لباس مناسبی برای میهمانی پادشاه نداشت و همهی لباسهایش کهنه و پاره پوره بود. روباه که اصلا به این مسئله فکر نکرده بود، دمش را دور پاهایش جمع کرد و چشمانش را چند ثانیه بست.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 302 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۰۴:۰۰ |
نویسنده | عبدالصالح پاک |
ناشر | انتشارات کتابسرای تندیس |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۱۱/۱۵ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 19,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
جالب بود کاش نویسنده در مورد شیوه گردآوری افسانه ها هم چند خطی مینوشت
پی دی افشو بزارید
از خنده روده بر میشی