
پسری که حقیقتی بیست ساله را از دل دروغهای پوسیده و قدیمی بیرون میکشد و…
از نگاهش، هیچ چیز نمیشد فهمید! انگار در خاطرات دوری سیر میکرد…
نگاه میکرد و چیزی نمیدید… آدم گاهی حس میکند سینهاش دارد شکافته میشود، اما حرفی روی لب نمیآورد…
دلش زیر و رو میشد. نگاه بیحالتش را از چشمهای گلی برداشت و بی هیچ حرفی از چادر زد بیرون. توی کپنک، چهارشانهتر و قویتر به نظر میرسید و آن شب غمگینتر.
فانوس که با دست باد خاموش شده بود را زمین گذاشت اما تفنگ را نه!
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 1.۴۷ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 264 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | زهرا علیدوستی |
| ناشر | نشر صاد |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۲۱ |
| قیمت ارزی | 6 دلار |
| قیمت چاپی | 299,000 تومان |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |