
ناصر دیوان که به تازگی کلانتری شهر کازرون را بر عهده گرفته است، مطلع میشود که در جریان جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی به بهانهی برقراری امنیت جادهی بوشهر-شیراز شروع به تصرف شهرهای جنوبی ایران کردهاند. او تصمیم میگیرد با کمک مردم کازرون با انگلیسیها مبارزه کند.
سردار؟ از كِى تا به حال ناصر را سردار صدا میکنند؟ ناصر خودش اين را نمیدانست. اينكه فتح شيراز به دست دو سردار، پیشتر از به واقعيت پیوستنش، قصهى مادرها و مادربزرگها شده بود براي بچهها، قصهى پرآب و تاب شده بود براى مردم كوچه و بازار و قصهى پراميد شده بود براى نااميدان. ناصر خودش خبر نداشت و از اينكه او را سردار صدا میكردند، تعجب میكرد. اما در قصههاى مردم، ناصر انگليسیها را شكست داده و از خاک ايران بيرونشان کرده بود. در قصهها، مجسمهى سردار ناصر را، كنار مجسمهى شاپور، در غارِ بيشاپور ساخته بودند. در قصهها، درد و قحطىِ ايران به دست سردار پايان يافته بود. در قصهها هیچ اجنبی و دشمنى جرات نداشت به قصدِ تصرف، پايش را در خاکِ ايران بگذارد، الا آنكه سردارى بود كه قلم پای آن اجنبى را میشكاند.
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 6.۰۵ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 354 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | امیرحسین دارابی |
| ناشر | نشر صاد |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۲۰ |
| قیمت ارزی | 7 دلار |
| قیمت چاپی | 369,000 تومان |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |