کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟ نشر نون

مریم حسن زاده

۱۴۰۴-۰۲-۰۸

3

کتاب بدی نبود، متن داستان روون و ساده بود. در عین حال بعضی جاها زیاد کش داده بود و میتونست زودتر تموم کنه.پایان بندی خوبی داشت و تاحدی جذاب و غیرقابل پیش بینی بود به طور کلی داستان عالی نبود، باگها و حفره های داستان نویسی داشت ولی برای سرگرمی خوبه و میتونه برای مخاطبین این ژانر لذت بخش باشه. اسپویل داستان: ... ... ... ... قسمت دوم داستان که از زبان جولی بود خیلی سریع به اتفاقات اشاره کرده‌ انگار نویسنده از عمد در قسمت اول یکسری اطلاعات رو اصلا نداد تا بتونه حس غافلگیری رو انتقال بده، درحالیکه نویسندگان بزرگ داستانهای جنایی و معمایی اطلاعات رو مثل پازل در خلال داستان قرار میدن تا مخاطب خودش بتونه اونها رو کنار هم بزاره. اینجا همچین اتفاقی نیفتاد و در قسمت دوم تمامی اطلاعات یکجا به مخاطب داده شد. فقط پایان بندی در مورد قتل برایانا و قاتلش تاحدی هیجان انگیز بود (و البته مسخره) که اونم چون هیچ اطلاعات و سرنخی از قبل داده نشده بود و خیلی ناگهانی رقم خورد نمیشه اسمش رو غافلگیری گذاشت.

دخترخوانده پرفسور اسنیپ فقید🐍💚

۱۴۰۴-۰۱-۰۹

3

اگر فصل آخر اینجوری نبود، چهار ستاره میدادم. قبلا یک بار کامل توضیح دادم که کتاب‌های این نویسنده به دو گروه کلی تقسیم میشن. قتل یا قتل هایی از جانب یک آدم روانی اتفاق افتاده که 1-شخصیت اصلی داستان متوقف‌ش میکنه. 2- و یا قاتل متحول میشه و به صورت مسالمت آمیز کنار هم زندگی میکنن. اسپویل . . . . . . . . . کتاب‌های گروه اول : خدمتکار،راز خدمتکار، خدمتکار تماشا می‌کند، زندانی، بخش دی، مادرخوانده، پسر شایسته، هیچ وقت دروغ نگو،در قفل شده کتاب‌های گروه دوم: آموزگار، همکار، مزاحم نشوید، میخوای یه راز رو بدونی و جدید ترین کتاب ترجمه شده، دوستدار☺️ و خلاصه بگم، اصلا و ابدا کتاب‌های گروه دوم رو دوست ندارم. دوست دارم قاتل به سزای اعمالش برسه😅 خلاصه اینکه کتاب بالا، واقعا تا قبل از فصل آخر، اوکی بود. ولی یهو نویسنده اومد هیجان بده و به نظرم گند زد. اصلا نیازی نبود مادرش بیاد یه نفر دیگه با دخترش اشتباه بگیره و بکشتش😐 اصلا چرا باید اشتباه بگیره؟ اینو نمیتونم بپذیرم

داستان مهیج وغافلگیرکننده ایی بود.به نطر من اگر راوی وسط داستان عوض نمیشد شاید دلهره وهیجان داستان بیشتر میشد واین به زیبایی داستان بیشتر کمک می کرد با این حال قشنگ بودبا ترجمه ای روان.

پیامکهای تهدیدکننده ای به یک یوتیوبر آشپزی میرسه که زندگیش را مختل کرده