
افسانهی «داستان جو» داستانی از کشور آفریقای جنوبی است. این افسانهی کهن داستان دختری را روایت میکند که عاشق داستانگویی است. برای همین به گشتوگذار میپردازد تا حیوانات و عناصر طبیعت داستانی به او بگویند؛ اما در این سفر متوجه میشود که داستانها همه در ذهن و اندیشهی خود او هستند. همانطور که همهی کودکان میتوانند با خیالپردازی، قصه و داستان بسازند.
در «داستان جو» به سرزمینی میرویم که امروز آن را کازولو مینامند. جایی بین آسمان و کوهها؛ یعنی همان سرزمین مادری مردم زولو. در این سرزمین، که مردمانی سیاهپوست داشت، دختری همراه با پدر و خواهرها و برادرهای کوچکترش زندگی میکرد. آنها شبها دور آتش جمع میشدند و از مانزاندابا میخواستند که برایشان قصهای تعریف کند. اما دخترک هیچ قصهای بلد نبود. حتی وقتیکه در این باره از پدرش سؤال کرد، او هم جوابی نداشت. برای همین تصمیم گرفت به دنبال قصهای برای گفتن بگردد. اما از چهکسی باید سؤال میکرد؟ اول از همه به سراغ باد رفت. شاید تعجب کنید و بپرسید: «مگر باد حرف میزند؟» بله، در گذشته آدمها میتوانستند با همه چیز حرف بزنند. خلاصه، مانزاندابا صبح زود به راه افتاد تا به غاری رسید که باد در آن زندگی میکرد. بعد ایستاد و رو کرد به مایای بزرگ، که همان باد بود. اما باد که حسابی سرش شلوغ بود، عصبانی شد و جواب درستی به او نداد. به نظر شما، حالا مانزاندابا خسته میشود و دست از تلاش برمیدارد؟ یا به راهش ادامه خواهد داد؟ کسی چه میداند شاید مادرفیل یا دریا بتوانند داستانی برای مانزاندابا تعریف کنند.
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 140.۷۰ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 40 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | جنی رابسون |
| ناشر | انتشارات علمی و فرهنگی |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۳/۲۷ |
| قیمت ارزی | 5 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |