
مرد هیکلی با دو دست عضلانی و زورمندش جمال را بلند کرد و به دیوار سیمانی کوبید و چپ و راست به صورتش مشت و سیلی زد.
-بی همه چیز وطن فروش.
مرد چاق كوتاه قد دو بار با پاشنۀ کفشش به شکم سعید زد. خم شد؛ از پس کله اش گرفت و بلندش کرد و محکم روی صندلی خشک چوبی نشاند.
-بازم عرعر می کنی جوجه.
صدایش مثل همۀ اندامش کت و کلفت بود. مرد هیکلی سیه چرده انگار درخت پربار را بتکاند، از یقۀ پارۀ جمال چسبید و تکان تکانش داد و
با حرص روی صندلی دیگر نشاند. اسمش صمد بود. فک پایینش تورفته، چشم هایش گشاد و خونی، صورتش گرد گوشتی بود. كمی سبیل هم
داشت؛ از نوع پراكنده و بی حالتش. مرد چاق و طاس را «نازی» صدا کرده بودند. صورتش مثل سرش لخت و لب بالایش كلفت و ابروهایش نازک
بود. دماغ كوفته ای هم داشت، با منخرین گشاد رو به بالا.
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 1.۷۹ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 252 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | سیدهاشم حسینی |
| ناشر | انتشارات سوره مهر |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۲۷ |
| قیمت ارزی | 3 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |