اکنون پس از گذشت شصتسال از مرگ سلین، رمانی تازه از وی منتشر میشود که داستانش مربوط به جنگ جهانی اول و بهطور مشخصتر، دربارۀ زخمی شدن نویسنده در جنگ و وقایع پس از آن است. سلین خود در نامهای به ناشرش که تاریخ 16 ژوئیه 1934 بر آن نهاده شده، از این دستنوشتۀ 250صفحهای با عنوان جنگ یاد کرده: «تصمیم گرفتم مرگ قسطی، جلد اول، را ویرایش کنم. سال آینده نوبت کودکی، جنگ و لندن است. این کتاب هم به حکایت میخورد هم به رمان. حکایتی است که به مرور، بیش از پیش حال وهوای رمانی مییابد. سلین کتاب را با توصیف صحنهای در 27 اکتبر 1914 در پولکاپل بلژیک آغاز میکند. در آن روز، وی در حالی که بازوی راست و احتمالاً سرش بهشدت زخمی شده، با بدن غرق در خون، مدتی بیهوش میان پیکرهای کشتهشدگان افتاده است تا اینکه موفق میشود در حالی که از فرط گرسنگی و تشنگی نا ندارد، سر پا بایستد. این صفحات چنان رنگ و بوی واقعی دارند که به نظر میرسد روایت خاطرات راستین او باشند، از جمله آنجا که سربازی انگلیسی به کمکش میآید و با یکدیگر انگلیسی صحبت میکنند و راوی با راهنمایی او موفق میشود به پشت خطوط خودی بازگردد.
توضیحات اضافه:پیدا شدن دستنوشتۀ این کتاب و سایر دستنوشتههای چاپنشدۀ سلین، که از آپارتمان او هنگام آزاد شدن پاریس دزدیده شده بودند، سخنان فراوانی در پی داشته است. دستنوشتهها به ورثۀ لوست المنصور، بیوه و یگانه وارث سلین که مالک آنها محسوب میشده است، تحویل داده شدند. درصورتیکه شخص تحویلدهنده به بازرسان گفته بود که متعهد بوده است که دستنوشتهها را به او تحویل ندهد؛ امری که ثابت میکند آن شخص میدانسته لوست المنصور مالک قانونی دستنوشتههاست. بد نیست به آنچه گفتیم، این را هم بیفزاییم که سلین طی مدتی که در دانمارک زندانی بود، از دزدیده شدن چند دستنوشتهاش صحبت کرده و فهرستی که اعلام کرده بود، کاملاً با متنهایی که اکنون در اختیار ورثۀ اوست، تطبیق دارد. چندان مناسب به نظر نمیرسد در اینجا شرایطی را شرح دهیم که طی آن، دستنوشتۀ جنگ بهعلاوۀ دستنوشتههایی دیگر، ازجمله مرگ قسطی، به تملک ورثۀ لوست المنصور درآمد. اما بیگمان این نخستین باری است که پس از گذشت سالیان بسیار از مرگ نویسنده، و در این مورد دقیقاً شصت سال، دستنوشتههایی چنین پراهمیت پیدا شدهاند و توسط مالکان حقوق اخلاقی آثار او با سرعت و دقت هرچهتمام برای استفادۀ همگانی انتشار مییابند. دستنوشتۀ جنگ بسیار تند نوشته شده و آشکار است که چرکنویس است. بسیاری از واژههای آن بهدشواری خوانده میشود و شماری نیز، که خوشبختانه زیاد نیست، بههیچوجه قابل خواندن نیست. دستنوشتۀ سفر به انتهای شب ـ که روز 15 مه 2001 در حراجی هتل دروئوت به فروش گذاشته شد و کتابخانۀ ملی فرانسه آن را خرید ـ بسیار بهتر و خواناتر از جنگ نوشته شده است. اما این دستنوشته نسخۀ نهایی کتاب است که خود سلین برای منشیاش، ژان کارائون، بازنویسی کرده بود. منشی سلین دستنوشتههای نهایی را ماشیننویسی میکرد تا برای چاپ به انتشارات تحویل داده شود. قرار است، در آینده، دیگر دستنوشتههای چاپنشدۀ سلین زیر نظر آنری گودار و رژی تتامانزی منتشر شوند. این دستنوشتهها عبارتاند از: لندن، بخشهایی تکمیلی از معرکه و وصیتنامۀ شاه کروگولد؛ این عنوان آخر چند بار در دیگر آثار سلین، ازجمله مرگ قسطی، ذکر شده است. کتاب لندن بیتردید دنبالۀ جنگ است. فصل آخر جنگ شرح عزیمت راوی به لندن، به دعوت یک سرگرد ثروتمند انگلیسی، است که با آنژل، معشوقۀ پیشین کاسکاد، روابطی مقطعی دارد. کاسکاد ـ پس از اینکه آنژل او را، به این دلیل که خودش را عمداً نقص عضو کرده، به مقامهای نظامی لو داده است ـ تیرباران شده است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 164 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۲۸:۰۰ |