«بگو، بخند، گریه کن» شامل مجموعه شعرهای مینی مال افشین خماند بههمراه طرحهای گرافیکی مرتضی فرجآبادی است که عموما با تمی عاشقانه و به ندرت اجتماعی سروده شدهاند و جالب اینجاست که اشعارِ کم اجتماعی این کتاب نسبت به اشعار عاشقانه از قوت بیشتر و بهتری برخوردارند به خصوص از نظر تصویری و حسی که در جاهایی نیز به هایکو پهلو میزند:
تمام نمیشود
در هیاهوی جنگ
میان هزار شمشیر
جنگجو چه کند
با خندهاش؟
افشین خماند سالها بهعنوان روزنامهنگار در رسانههای مهم و پرتیراژ کشور در کسوتهای مختلف فعالیت داشته و حالا در کسوت شاعری رمانتیک دست به خطر در شعر زده! اشعار این مجموعه از سادگی و روانی زبان و تصویر بالایی برخوردارند و با این که این مجموعه نمیتواند به عنوان یک کتاب جدی و مهم، با جهان بینی و تکنیک خاص و نو، در عرصه شعر امروز ایران حرفی برای گفتن داشته باشد اما به دلیل نگاه موجز و لحظهایی که به سوژهها دارد، برای مخاطب حس صمیمیت خوبی به ارمغان میآورد:
خیابانی مطرود
با تابلو ورود ممنوع
در هر دو سو
گم شده
در غفلت نقشهها
منم.