نقد شعر باید بتواند آن خطاب همیشگی شعر به دیگری غایب را به کنش آن دیگری در متن شعر تبدیل کند. نقد نباید بیرون از شعر بایستد و با مناسبات و قراردادهای بیرونی آن را بخواند، باید خود را درون شعر از ابتدا بخواند. باید مناسبات و قردادهای متنی را با خود و حین کنش خواندنِ خود در متن شعر بسازد. هم پاسخی به خطاب شعر باشد و هم آن را دائم به تأخیر بیندازد؛ لازمهی چنین امری، آگاهی از نظریههای ادبی و ژانرهای شعر است که در این کتاب معرفی، بررسی و توضیح داده میشوند. نکتهای که نباید از یاد برد، این است که کار بوطیقا بازگویی معنا نیست؛ شناخت قواعدی است که ناظر بر آفرینش شعر هستند و این قواعد را درون خود شعر میجوید. بنابراین، بوطیقا آن رهیافت به شعر است که مجرد و درونی است. خود شعر، موضوع بوطیقا نیست؛ آنچه بوطیقا بررسی میکند، ویژگیهای شعر است؛ بر این پایه بوطیقا توجه خود را به خصوصیت مجردی معطوف میدارد که «شعریت» نامیده میشود و با انحنای عظیمی که این ویژگیها در ژانرهای جدید شعر یافتهاند، بوطیقا هم در انحناست.