لیلاک اسکالی از ارواح و خیلی چیزهای دیگر میترسد. اما او ساکن عمارت اسکالی است، عمارتی که صدها سال است ارواح خبیثی مثل آقای فرایت در آن زندگی میکنند و البته شبحی مثل میلی کوچولو. پدر لیلاک به طرزعجیبی ناپدید شده است و او در این عمارت بزرگ و هولناک باید راهی برای مقابله با ارواح پیدا کند. اما فقط ارواح نیستند که باید با آنها کنار بیاید یا از خانه بیرونشان کند، به زودی شکارچیان هم از راه می رسند.
آیا لیلاک میتواند بدون حضور پدرش از این عمارت ترسناک و خودش محافظت کند؟