درس «فارسی عمومی» برای بسیاری از دانشجویان، بویژه آنان که در رشتههایی غیر از علوم انسانی تحصیل میکنند، شاید آخرین فرصتِ آشنایی با شعر و ادب فارسی باشد. لیکن این آخرین فرصت بسیار کوتاه است؛ شانزده جلسه سه ساعته که معمولاً در حدّ دو ساعت برگزار میشود، یعنی ۳۲ ساعت و حداکثر ۴۸ ساعت در سراسر دوران تحصیل دانشگاهی! راستی اگر همه تمهیدات ـ یعنی استاد آگاه و دلسوز، دانشجوی آماده و علاقهمند، ساعت و محیط مناسب، و کتاب خوب ـ نیز فراهم باشد، در این فرصت کوتاه چگونه میتوان ادبیات فارسی را، با همه وسعت و تنوعی که دارد، به دانشجویانی آموخت که، به اقتضای رشته تحصیلیشان، درباره ادبیات کمتر از زمینههای ذهنیِ مناسب برخوردارند.
اکثر دانشجویان فارسی عمومی از سر تفنّن در کلاس حاضر میشوند و فارسی عمومی را درسی «نمرهآور» تلقی میکنند که موجب بالا رفتن «معدّل» میشود! جای تأسف است که گاهی محتوای جزوه یا کتاب درسی و شیوه تدریس نیز این تلقّی و تصوّر را تقویت میکند، و آن گاه چه بسا دانشجویانی هم که با علاقه در کلاس حاضر میشوند، از آموختن ادبیات بیزار و نومید میگردند.
یکی از عوامل مهم که در بهبود تصوّر دانشجو از درس فارسی عمومی موءثر تواند بود، موادّ و محتوای کتاب درسی است. وظیفه چنین کتابی بیش از هر چیز این است که ادبیات و بهترین مصادیق آن، یعنی شاهکارهای ادبی، را به دانشجویان معرفی کند.
از سوی دیگر، صرفاً با آوردن حجم انبوهی از شاهکارهای مسلّم ادبی هم نمیتوان یک کتاب درسی خوب پدید آورد. متون برگزیده، علاوه بر تشخص ادبی، باید از ارتباطی منظم و منطقی برخوردار باشند. میتوان مطالب را براساس نظم تاریخی، یا از لحاظ موضوع و محتوا، یا صرفاً با توجه به قالبهای ادبی طبقهبندی کرد. در این کتاب موءلفان کوشیدهاند که در بخش «ادبیات کهن» نظم تاریخی مطالب را رعایت کنند و در عین حال به ارتباط موضوعی آنها نیز نظر داشتهاند، به این امید که دانشجویان در نهایت، تصویری کلّی از ادبیات فارسی و تحوّل تاریخی آن در ذهن خود ترسیم کنند. اما در بخش «ادبیات معاصر» خود را ناگزیر دیدهایم که، ضمن اعتنا به سیر تاریخی مطالب، آنها را از لحاظ قالب ادبی هم به سه دسته کلّی ـ شعر معاصر در قالبهای سنتی، نثر معاصر، و شعر نو ـ تقسیم کنیم.
خوب میدانیم که آنچه به عنوان «نثر معاصر» در این کتاب آمده است به هیچ وجه نمیتواند برآورنده انتظار دانشجویان باشد. لیکن حقیقت این است که حتی چند جلد کتاب هم برای این منظور کافی به نظر نمیرسد. وضعیت به شکلی است که باید از «نثرها»ی معاصر سخن گفت. نثرهای معاصر از نثر علمی و تحقیقی گرفته تا نثر داستاننویسی و نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی و روزنامهنگاری و... چنان تنوع و وسعتی یافته که برای تدریس آن در دانشگاه باید واحدهایی جداگانه در نظر گرفته شود. ما در این کتاب تنها نمونهای از آثار سه تن از بنیادگذاران داستاننویسی معاصر و چندتن از منتقدان و محققان ادبی معاصر را آوردهایم به این امید که در دانشجویان انگیزهای ایجاد کند تا در این زمینه به مطالعه گستردهتری بپردازند.
در بخش «ادبیات کهن»، معمولاً در پایان هر درس، «نکته» یا نکاتی را بیان کرده و سپس درارتباط با آن، باتوجه بهمتن درس، سوءالاتیرا مطرحنمودهایم. هریک ازاین سوءالاترا میتوان در کلاس، موضوع بحث و گفتگو قرار داد. نکاتی که ذیل عنوان «نگارش» آمده است با توجه به غلطهای رایجی مطرح شده که این روزها در بسیاری نوشتههای رسمی و اداری دیده میشود.
بخش اوّل کتاب، با عنوان «فرهنگ و ادبیات» برای مطالعه دانشجویان در نظر گرفته شده و طرح مطالب آن در کلاس بستگی به نظر استاد دارد.
مقالاتی که در بخش دوم مابین متون اصلی آمده به دانشجویان کمک میکند که این متون را بهتر بفهمند و ضمناً با نمونههای خوبی از نثر ادبی و پژوهشی امروز آشنا شوند.
لغات را کمتر معنی کردهایم، زیرا معتقدیم بخشی از این کار به عهده خود دانشجویان و بخشی دیگر برعهده استادی است که این کتاب را تدریس میکند. به این ترتیب خواستهایم دانشجویان را از پختهخواری برحذر داریم و مجالی به استاد بدهیم تا دانشجو را به سراغ فرهنگها و کتابهای لغت بفرستد و او را با این گونه منابع و شیوه استفاده از آنها آشنا کند.
در چاپ جدید کتاب، تغییرات و کاست و فزودهایی، بویژه در بخش ادبیات معاصر، صورت گرفته است تا هم تنوّع مطالب بیشتر شود و هم خوانندگان علاقهمند با نمونههای بهتر و بیشتری از شعر و نثر فارسی آشنا شوند. شرح حال مختصر آن دسته از شاعران و نویسندگان معاصر هم که شعر یا مطلبی از آنها نقل کردهایم به ترتیب حروف الفبا در پایان کتاب آمده است. امیدواریم دوستان و استادان عزیزی که این کتاب را برای تدریس انتخاب میکنند ما را از پیشنهادها و راهنماییهای خود بینصیب نگذارند.
موءلفان