به احتمال زیاد فیلم انجمن شاعران مرده از پیتر ویر با بازی درخشان رابین ویلیامز را دیده باشید. این فیلم در سال 1989 منتشر شد و ن. ه. کلاینبام بر اساس فیلمنامهی تام شولمن این کتاب را نوشت و منتشر کرد. انجمن شاعران مرده روایتیست دربارهی تغییر. استادی با نام جان کیتینگ وارد مدرسه میشود تا زبان انگلیسی درس بدهد. دبیرستانی میشود که قوانین و اصولی سخت و خشکی دارد. اساسنامهی این این دبیرستان را چهار کلیدواژه تشکیل میدهند. سنت، افتخار، انضباط و سرافرازی.
شاگردان کیتینگ بر اساس چیزهایی از کیتینگ آموختهاند تصمیم میگیرند انجمن شاعران مرده دوباره سرپا کند؛ انجمن یا باشگاهی مخفیانه که در آن خبری از چهارچوبها و قوانین سختگیرانه مدرسه نیست و بدون هیچ محدودیتی میتوانند شور و شوق و انرژیشان را تخلیه کنند و لذتهای جدیدی را تجربه کنند. ماجرای انجمن شاعران مرده برمیگردد به دوران تحصیل خود کیتینگ؛ در این دورهمی پسران و دختران جوان دور هم جمع میشدند تا اشعار شاعران مورد علاقهشان یا حتی اشعاری که خود سرودهاند را برای هم بخوانند. این انجمن، فردیت و استقلالی که به آنها میدهد شاید راهی باشد برای فرار از دست مقامات و فشارهایی که عاقبت رویایی این پسران را نابود میکند. کیتینگ به شاگردانش اهمیت دادن به هرلحظه را میآموزد و به آنها کمک میکند که زندگی و در لحظه زندگی کردن را کشف کنند.
کتاب صوتی انجمن شاعران مرده با صدای هومن خیاط و ترجمهی حمید خادمی را هماکنون از فیدبیو بشنوید و لذت ببرید.
کلاینبام 30 اکتبر 1984 متولد شد. این نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی مدرک لیسانس روزنامهنگاری را از دانشگاه نورث وسترن و مدرک کارشناسی ارشد را از دانشگاه کلمبیا در رشتهی مطالعات، تاریخ و ادبیات آمریکا دریافت کرد. او کتابهای زیادی بر اساس فیلمنامهی مشهور و محبوب سینمایی نوشته است. کلاین باوم کتاب انجمن شاعران مرده را همزمان با فیلمبرداری فیلم بر اساس فیلمنامه نوشت. این فیلمنامه بیشتر دیالوگمحور است و کلاینبام که هیچ اطلاعی از محل فیلمبرداری نداشته، موقعیت و صحنهها را بر اساس تخیل و خلاقیت خود نوشته است.
بعد از موفقیت رمان انجمن شاعران مرده، کلاین باوم چندین رمان دیگر نیز نوشت؛ از آنها میتوان به هفت دلاور: داستان طلای آمریکایی (۱۹۹۶) و دکتر دولیتل (۱۹۹۸) بر اساس فیلمی با بازی بازیگر آمریکایی، ادی مورفی اشاره کرد. علاوه بر این، او چندین اقتباس از کتابهای تصویری دکتر دولیتل، اثر نویسندهی بریتانیایی-آمریکایی، هیو لوفتینگ برای کودکان نوشته است.
جدای از این که خواندن این کتاب پر از لذت و هیجان است نکتهی مهم دیگر این کتاب این است که ما خواهیم فهمید که فقط یک بار زندگی میکنیم و باید تمام تلاشمان را بکنیم که از این زندگی لذت ببریم. اگر به داستان و رمان علاقه دارید این کتاب را از دست ندهید.
گیل نولان، مدیر مدرسه که مردی هیکلی بود و کمی بیش از شصت سال سن داشت، در جایگاه مخصوص، منتظر به تماشا ایستاد تا این مراسم و تشریفات به پایان برسد. بعد با لحنی پرشور گفت :«خانمها و ..آقایان پسرهای جوان...» و به مرد شمع به دست اشاره کرد: «و اینک مشعل دانش.»
وقتی پیرمرد شمع به دست، به آرامی قدمی به جلو برداشت، حضار مودبانه برایش کف زدند. نوازنده نیانبان در گوشه سکو آهنگ مارش نواخت و چهار حامل پرچم، علامتهایی را که رویشان نوشته شده بود؛ «سنت»، «افتخار»، انضباط»، «سرافرازی» پایین آوردند و همراه حضار به آرامی سر جایشان نشستند.
مردی که که شمع روشنی به دست داشت، جلوی جمعیت آمد. جایی ایستاد که دانشآموزان جوان با شمع های خاموشی بر دست جایشان نشسته بودند به آرامی خم شد و شمع خاموش اولین دانش آموز را روشن کرد.
اگر کتاب انجمن شاعران مرده را دوست داشتید، شما را به خواندن چند کتاب دیگر دعوت میکنیم و امیدواریم که لذت ببرید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 255.۴۶ مگابایت |
مدت زمان | ۰۴:۳۹:۰۱ |
نویسنده | ن ه کلاین بام |
مترجم | حمید خادمی |
راوی | هومن خیاط |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۱۱/۱۶ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
مدرسه ولتون بر پایه سنت، افتخار، انضباط و سرافرازی بنا شده. دانشآموزان مدرسه باید دقیقا در چهارچوب مدرسه درس بخونن، عقایدشون رو شکل بدن و مثل چیزی که پدر و مادرهاشون میخوان زندگی کنن. همه چیز به همین منوال جلو میره تا وقتی که استاد درس ادبیات مدرسه عوض میشه و استاد کیتینگ پا به کلاس میذاره. نقل قول از استاد: اگر درباره چیزی اطمینان دارید خودتون رو مجبور کنید تا به اون از دریچه دیگهای نگاه کنید. حتی اگر به نظرتون اشتباه یا احمقانه باشه. کیتینگ باعث میشه پسرهای ولتون جور دیگهای به زندگی نگاه کنن، عشق رو تجربه کنن، جرئت به خرج بدن و دست به انتخابهای جدیدی بزنن که به مذاق بقیه مخصوصا خانوادهشون خوش نمیاد و البته به شعر علاقهمند بشن. استاد کیتینگ میگه: شعر رو به کلمه محدود نکنید. شعر در موسیقی هست، در یک عکس، در پروسهای که غذا آماده میشه. در هر چیزی که کشف و شهودی در اون باشه. شعر میتونه در اغلب اتفاقات روزمره شما وجود داشته باشه، اما هرگز، هرگز معمولی و پیشپاافتاده نیست. نیل، تاد، چارلی و چند نفر دیگه از بچهها تحتتاثیر حرفهای استاد قرار میگیرن و به انجمن سری شاعران مرده میپیوندن. انجمنی که باعث تحول در زندگی پسرها میشه و ما رو هم از مزیت شنیدن شعرهای زیبایی برخوردار میکنه: خود را به تمامی بر رویاهایت بیفکن وگرنه حرف بیعمل تو را سرنگون خواهد کرد درختان بر ریشهگان خویش استوارند و باد چون باد رهاست به قلبت ایمان بیاور حتی اگر آب دریاها شعلهور شود و با عشق نفس بکش حتی اگر ستارگان پا پس کشند از گذشتهات با افتخار یاد کن اما رو به آیندهات لبخند بزن و خوش دارش و با مرگ به رقص آ در این سرور از دنیا خرده مگیر به خاطر قهرمان و ضدقهرمانش چرا که خداوند دخترکان را فردا را و زمین را دوست میدارد. اما این کتاب و این داستان سعی میکنه به ما مسئله مهمی رو یادآور بشه؛ بعید نیست که وقتی بخوایم خلاف جریان رود حرکت کنیم متحمل سختیهای گوناگونی بشیم. اطرافیان و قوانین و چهارچوبهای رفتاری دست و پای ما رو میبندن و در این بین ممکنه چیزهایی رو هم از دست بدیم. وقتی به پایان این داستان فکر میکنم، میفهمم که بعضی افراد هیچوقت سعی نمیکنن دیدگاه خودشون رو بازنگری کنن پس تلاش برای تغییر عقیده این افراد بیهوده هست. اما تمام اطراف ما از این مدل آدمها پر نشده؛ استاد کیتینگ هم به همین دلیل به ولتون اومد چون میدونست کسانی هستن که شنوای حرف اون باشن. بعنوان کسی که همیشه در دوران تحصیل و کلاس درس خسته از حرفای تکراری مثل درس بخونید تا بهترین رتبه کنکور باشید و مثل این بوده، شنیدن حرفهای استاد کیتینگ باعث شد دلم بخواد سر کلاس بشینم و یه استاد به این شکل هنجارشکنی کنه و به ما از مسیر منحصربهفرد زندگی خودمون و نه مسیری که جامعه، خانواده یا دوستان دیکته میکنن بگه. امیدوارم که اگر چیزی یاد میگیریم، درموردش فکر کنیم و درجا نپذیریم و درمقابل، اگر چیزی به کسی یاد دادیم، شنوای نظرات مخالف خودمون باشیم.
از اون کتابهاییه که میتونه روی ذهن آدم رسوب کنه و تاثیرات ماندگار بذاره. فیلمش هم به اندازه کتابش جذاب و تاثیرگذاره و جالبه که برخلاف معمول که فیلمنامهها از روی رمانها نوشته میشن اینبار رمان از روی فیلمنامه نوشته شده. کتاب پر از حرفها و آموزههای مهمه: دم رو غنیمت شمردن و مکیدن جوهره حیات و گوش سپردن به ندا ی درون و نقد آفتهای همرنگ جماعت شدن. و البته ترکشهای همرنگ جماعت نشدن رو هم به تصویر میکشه که در اصل هزینهایه که آدمهایی که شجاعت شنا کردن خلاف مسیر آب رو دارن باید بپردازن. روایت هومن خیاط هم جذابیت کتاب رو دهچندان کرده. اصلا این بشر انگار خودش یکی از اعضای انجمن شاعران مردهست که داره داستانو برامون تعریف میکنه. خیلی پرانرژی، خیلی تصویری و خیلی شیطون:)
درود فراوان میخواستم خدمتتون عرض کنم بنده معمولا با کتاب صوتی ارتباط نمیگیرم و بیشترین لذت کتاب خوندن رو از لمس کتاب و ارتباط چشمی با متن داستان می برم ، یا حتی گاهی یادداشت برداشتن و هایلایت کردن قسمت هایی از کتاب ... اما صمیمانه باید عرض کنم به قدری راوی (جناب خیاط) داستان رو سلیس و شیوا با تحریر های منحصر به فرد میخونن که لذت شنیدن کتاب هیچی از خوندنش برام کم نداشت... با سپاس فراوان از تک تک عزیزانی که در تهیه این اثر نقش داشتن ندا سوادی
داستانی فوق العاده ای بود، که صدای دلنشین خواننده، جناب آقای خیاط که در طول خوانش بجای همه شخصیتها با تیپهای گوناگون گویش، سخن میگفتن آنرا فوق العاده جذاب کرده است، گویی در حال تماشای تمام اتفاقات از تزدیک هستیم. و صد البته پایانی پرافتخار اما غم انگیز داشت. سپاس از همه دست اندر کاران بخصوص جناب آقای هومن خیاط برای گفتار کاملا واضح، مسلط و فوق العاده دلنشینشان. 🙏🌻🙏
به نطرم داستان ، معمولیه ولی درسی که در نهایت برای پدر و مادرها دارد فوق العاده مهم و شنیدنیست : این آدم بچه ی شماست ولی زندگیش مال خودش هست اجازه بدید خودش انتخاب کند . متاسفم که هنوز هم پدر و مادرها خودشان را صاحب زندگی فرزندانشان می دانند . خواندن کتاب را به شدت برای همه بخصوص مادران و پدران و هرکسی که در فکر داشتن فرزندی است ، توصیه می نمایم .
یکی از زیباترین کتاباست که بر اساس اون فیلمی هم ساخته شده و به شدت با صدای هومن خیاط شنیدنیه. کتاب داستان چند نوجوان در یک مدرسه شبانه روزی بسیار سنتی با سبک پادگان های نظامیه که یک استاد ادبیات کمی معادلات نظم رو در اون مکان برهم میریزه.... کیفیت صدا و تسلط صدا گذار بسیار عالی و درجه یکه
کتاب دلنشینی بود. آقای کیتینگ علاوه بر بچه ها، روی خواننده هم همون تاثیر رو میذاره و کمک میکنه تا حال خودش رو بیشتر پیدا کنه. تنها نکته اینکه آدم دوست داشت داستان طولانی تر میبود. گوینده هم سبک جالبی رو برای روایت کتاب انتهاب کرده بود که به نظرم همراه داستان بود. ترجمه خوبی داشت. و موسیقی متن هم زیبا بود.
من فیلمش رو دیدم..واقعا دوست داشتم..نوجوانانی که بخاطر اجبار خانواده باید از علاقه هایشان دست بکشند..و عاقبت این کار والدین.. به نظرم پدرو مادرهایی که به شدت علاقه دارند فرزندشان را به مدارج بالا برسونن بدون اینکه بخوان نظر فرزندشان رو بدونن حتی قبل از تولد فرزندشان...باید این کتاب رو بخونن
عالی بود هم موضوع کتاب هم خوانش، موضوع کتاب در مورد یه دبیرستان معروف و سطح بالاست که با قوانین سخت گیرانه و استبدادی اداره میشه با اومدن یک معلم جدید تغییراتی در سبک درس دادن بوجود میاد که این موضوع به مذاق مدیر و معلمان خوش نمیاد اما شاگردان مدرسه با الهام از معلم جدید ...
عالی بود. بسیار لذت بردم و قبلا فیلم انجمن شاعران مرده رو دیده بودم و خیلی دوستش داشتم. با گویش آقای خیاط تک تک اون صحنه ها ور رنگ تر شد و بیشتر عاشق اش شدم. آقای خیاط لطفا بیشتر برامون بازخوانی کنید ❤️