راستش را بخواهید، خودم هم نفهمیدم که «چگونه و کِی» گذرم به قلعهی هزار پخمه افتاد. ولی از روزی که خیلی اتفاقی توی مسیر سفرم، به این قلعه رسیدم دیگر نتوانستم آن را ترک کنم.
من در این قلعه کاملاً نامحسوسم! درست مثل یک کارآگاه مخفی، از دروازهی بزرگ وارد میشوم و به هر کجا که دلم بخواهد سرکشی میکنم. از قصر سالاتان شاه بگیرررررر تا کوچه پس کوچههای قلعهی پایین. و صد البته چون دیده نمیشوم میتوانم تمام ماجراهایی که اینجا اتفاق میافتد را ببینم و برای شما تعریف کنم.
فقط خواهش میکنم از من نپرسید این قلعه دقیقاً کجاست؟ آدرسش چیست؟ چند کیلومتری شهر ماست؟ مردمش از کجا آمدهاند؟ مربوط به چه دورهی تاریخی هستند؟ سالاتان شاه مربوط به کدام سلسله از پادشاهان است؟ و و و و و...
چون خودم هم فعلاً چیزی نمیدانم. شاید یک روزی پاسخ همهی این سؤالات را پیدا کردم. اما حالا نه...