کتاب راهی جالب برای شروع سال نو نشر آوارسا - نسخه صوتی

نزدیک سال نو شده بودیم اما هنوز برای جشن و تعطیلات آمادگی نداشتیم. ما توی خونه‌ی جدیدمون روی جعبه‌ی وسایلی، راحت نشسته بودیم و داشتیم پیتزا می‌خوردیم. من که از این وضعیت راضی نبودم با ناراحتی گفتم: " چطور می‌خوایم سال نو رو بدون مادربزرگ جشن بگیریم؟ " پدرم خیلی اهل جشن‌های شلوغ نبود، اما دوست داشت که دور هم جمع بشیم و سال نو رو با ‌مامان‌بزرگ و بقیه فامیل جشن بگیریم. بهترین دوست من دختر همسایمون لیلی بود که دلمون می‌خواست با اون‌ها جشن رو برگزار کنیم.