پلک نزنین خانوم! آماده؟ یک، دو، سه چیلیک چیلیک! همیشه از عکس انداختن متنفر بودم. نمیدانم چرا نوددرصد اوقات پلک میزدم، آن دهدرصدی هم که چشمانم باز بود و خبری از پلک زدن نبود، یا یکی از ابروهایم بالا بود، یا از فشاری که پلک نزنم، چشمانم ورقلمبیده شده بود و لبهایم جمع و پرههای بینیام باز! خلاصه آن لحظه دچار قیافهای چپندرقیچی میشدم که عکاسباشی و خودم و خدای خودم حسابی حیران میشدیم که چگونه اینگونه میشود؟ بعد از گرفتن عکس کلی میشد که میآمدم خانه و جلوی آینه ادا شکلک درمیآوردم تا همانی شوم که در عکاسخانه شده بودم و حاصلش شده بود همین عکسهای افسانهای، اما نمیشد که نمیشد!
هر چه میگذشت بیزاری من از عکس گرفتن بیشتر و بیشتر میشد، طوری که همیشه از دوربینها فراری بودم و وحشت خاصی از آدمهای دوربین به دست داشتم. در جمع دوستان و خویشان تا میشد به هر کلک و بهانهای موقع عکس گرفتن جیم میشدم. چند باری در هچل افتادم و راه دررویی نداشتم، آن موقع بود که ترس به من حملهور میشد و چنان حالت تهوعی میگرفتم که چند نفر با توجه به رنگ رخسارم که خبر از سرّ درونم میداد متعجبانه حالم را جویا میشدند! خلاصه عکسهای یادگاری دستهجمعی، مرا سوژه میکردند و کار من شده بود پاک کردن سوژههای یادگاری از آلبومم. دیگر همان شد و من هیچوقت جلوی دوربین قرار نگرفتم.
داستان های کوتاه همیشه دوست داشتنی و خواندنی هستن. چون همه داستان دوست دارن حالا اگه قراره یه داستان رو توی یه حجم کم بخونن ک ه چه بهتر.
راستش من با بخش زیادی از داستان های کتاب نتونستم ارتباط بگیرم. به نظرم این داستان ها فاقد عمق و مفهوم کافی بودن و تا حدی خام، برای همین به دلم ننشستن. ضمن اینکه بعضی از داستان ها کلا موضوع و روایت کلیشه ای داشتن. اما تعدادی دیگه داستان وجود داشت که اونا خوب بودن. جاده مرموز هم بهترین داستان کتاب بود رژ قرمز هم خوب بود. ارتباط بعضی داستان ها به هم جالب بود.
اما همون طور که گفتم اکثر داستان اصلا نتونستن نظرمو جلب کنن و خیلی زود فراموش شدن. احتمالا بحث سلیقه ای باشه اما به هر حال این نظر منه.
هوای همو داشته باشیم کنار هم باشیم.
5
آرامشبخش 🌱
خوشخوان 🪶
سرگرمکننده 🧩
به نظر من داستانا خیلی گیرا بود و خواننده را جذب میکرد. قلم روان و ساده نویسنده، و ارتباط بین داستانا حسن کتاب بود . تنها نکته منفی کتاب، وجود غم در بیشتر داستانا بود. آتش خیال بهترین داستان بود.
1
جملات طولانی. نوشتار ضعیف و از همه بدتر داستان های بی سر و ته در حد فیلمهای ایرج ملکی...