
سرینیتی ۳
تسویه حساب
نسخه الکترونیک سرینیتی ۳ به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره سرینیتی ۳
فکرش را هم نمیکردم که روزی سپاسگزار زندگیام در سرینیتی بشوم. جریان آب دارد مالیک را میآورد سمتم. بهجز زخم خونینی که پشت گوشش باز شده، به نظر سالم میرسد. دستش را از توی آب میگیرم و با حالت نجاتغریقهای صلیب سرخ میکشانمش سمت ساحل. با دادوفریاد چیزی میگوید، ولی لابهلای صدای رودخانه نمیتوانم حرفش را بفهمم. چه میگوید؟ «لاسکای احمق! داری چیکار میکنی؟» با عصبانیت داد میزنم: «دارم نجاتت میدم!» «من احتیاجی به نجات ندارم! واسهی چی از روی قایق پریدی؟» دستوپا میزند تا خودش را از دستم آزاد کند. من هم محکمتر او را میکشم سمت ساحل رودخانه. «کنارِ هم قویتریم!»
نظرات کاربران درباره سرینیتی ۳