
آبی شفق
نسخه الکترونیک آبی شفق به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره آبی شفق
آلارم ساعت را برای هشتمین بار متوقف کردم. قطرههای کوچکِ باران روی شیشۀ پنجرۀ اتاقم یکی پس از دیگری در هم حل میشدند. مثل حلشدنِ رنگِ آبی آبرنگ در آب. همینقدر همگن، آرامشبخش و توصیفنشدنی. درست مانندِ یک سقوط. سقوطی شجاعانه و زیبا از قطرههای کوچک. پتو را دور خودم پیچیدم و چشمهایم را بستم تا صدای این سقوط آرامم کند و با یقینِ بیشتر، باور داشته باشم، سقوط نیز میتواند زیبا باشد. گوشی تلفنم را از لابهلای ملحفهها و بالش بیرون کشیدم، علاوه بر هشدارِ صبحگاهی، بیست تماس بیپاسخ از سرای سالمندان داشتم. از دیدنِ این همه تماس شوکه نشدم، چون دلم میخواست امروز را برای افکار مثبت و حسِ خوب آماده کنم و از شبِ گذشته گوشی را در حالت سکوت قرار داده بودم. پیامهای تبلیغاتی را با کراهت و نخوانده پاک کردم. وسوسهها را با خود قویتر کردم تا اینترنت را روشن کنم و در فضای مجازی سرَکی بکشم ولی از این کار نیز صرفهنظر کردم. نفسِ عمیقی کشیدم و چون میدانستم کسی در خانه نیست کودک هیجانزدۀ خود را آزاد کردم و با آن موهای به هم گره خورده و پیراهنِ گشادِ بلند، جیغ کشیدم و روی تخت بالا و پایین پریدم. حس رهایی را برای دومین بار در همین چند ساعتِ روز تجربه کردم. بلندتر فریاد کشیدم. محکمتر و بیمهاباتر تکرار کردم، غزاله زندگی را آسان بگیر.
نظرات کاربران درباره آبی شفق