۷ کاری که عاشقان کتاب بهتر از دیگران انجامش میدهند!
عاشقان کتاب از برخی جهات مانند دیگر مردم عادی هستند. حرف میزنند، غذا میخورند، گردش میروند، اما اگر مدت طولانی با یک عاشق کتاب معاشرت کنید متوجه تفاوتهای بارز او با دیگران خواهید شد. مثلا وقتی همه رویایشان این است که در یک پنتهاوس با نمای دریا و جنگل زندگی کنند، آرزوی او این است که در یک اتاق بزرگ که از کف تا سقفش را کتابها رنگارنگ و بزرگ و کوچک پر کرده، زندگی کند! آنها حتی بین آمدن به یک مهمانی پر زرق و برق و شاد و ماندن در خانه و تنهایی دومی را ترجیح میدهند تا بتوانند بیشتر در کتابهایشان غرق شوند. عاشقان کتاب به خاطر همین انتخابها و تفاوتها دارای استعدادهای خاصی هستند و کارهایی هست که آنها بهتر از هر کسی دیگری انجامش میدهند. در ادامه با ۷ کار که عاشقان کتاب بهتر از هر کسی انجامش میدهند آشنا میشویم.
۱-در شرایط سخت بهتر دوام میآورند
کافی است یک کتاب به اندازه کافی خوب باشد که یک عاشق کتاب بدون غذا، آب و احساس خستگی و حتی ارتباط با دیگران، ساعتهای طولانی غرق در خواندن آن شود. عاشقان کتاب بسیار بهتر از دیگران بلدند با شرایط سخت کنار بیایند. برای آنها داشتن یک کتاب و کمی نور برای خواندن کافی است! آنها نیازی نمیبینند همیشه در بهترین رستورانها وقت بگذرانند یا دائم در حال مهمانی رفتن و بیرون رفتن باشند. برای یک عاشق کتاب گوشهای دنج و یک کتابِ خوب کفایت میکند. در شرایطی که قرنطینه و ویروس کرونا همهمان را عصبی و کلافه کرده، عاشقان کتاب فرصت بیشتری برای کتاب خواندن و لذت بردن پیدا کردند. به نظر میرسد آنها دیرتر کلافه و خسته میشوند و حتی برایشان مهم نیست اگر یک شب تا صبح غرق مطالعه شده و صبح دیرتر به سرکار برسند! دیر خوابیدن و کمی دیر رسیدن مسئلهای نیست که یک عشق کتاب را به هم بریزد.
۲-با ثباتترند
یک عشق کتاب یاد گرفته که بیشتر تمرکز کند، او صفحات کتاب را مثل اعضای خانوادهاش میبیند، برای او دیر شدن و دیر رسیدن معنایی ندارد، مهم ثبات قدم و استمرار است. ممکن است چندین و چندبار یک صفحه را بخواند و هر بار از خواندن آن کیف کند، شاید حتی یک کتاب را بارها بخواند اما هر بار انگار برای اولینبار است که به کشف آن کتاب رفته است، از این رو عاشقان کتاب بیشتر از دیگران ثبات فکری دارند و آرامش بیشتری را تجربه میکنند. آنها یاد گرفتهاند از یک کاغذ کوچک و کلمات لذت ببرند و چیزهای دیگر آزارشان ندهد یا کمتر آزارشان بدهد. برای عاشقان کتاب موفقیت یعنی ثبات و استمرار و خسته نشدن.
۳-رویاهایشان هیچوقت ته نمیکشد!
اگر شما یک عاشق کتاب باشید، حتی زمانهایی هم که در حال کتاب خواندن نیستید ذهنتان بیشتر از دیگران فعال است. خواندن ِ زیاد ذهنتان را تربیت کرده و شما را تبدیل به فردی خلاق و متفکر میکند. فرض کنید به یک سفر جادهای با دوستانتان رفتهاید، در شروع مسیر ناگهان با ترافیک بسیار زیادی روبهرو میشوید. معمولا در این شرایط آدمهای عادی کمکم عصبی و کلافه میشوند و به جز پناه بردن به گوشیهای موبایل و ورق زدن هزارباره صفحات اینستاگرام راه دیگری به ذهنشان نمیرسد اما شما غرق در افکارتان از این ترافیک وحشتناک یک داستان میسازید، میتوانید یکی از رانندهها را تبدیل به قهرمانی اسطورهای ببینید، میتوانید ماشینها را پرواز دهید و یک والس ِ زیبا در آسمان با موزیک ذهنیتان بسازید. بله درست است شما گنجِ بزرگی دارید: تخیل! رویاهای عاشقان کتاب هرگز تمام نمیشود و از هر چیز کوچک و بزرگ میتوانند رویا بسازند.
۴-چندکارههای – multi task_ بهتری هستند
یکی از تفاوتهای عاشقان کتاب با کتابخوانها در این است که کتابخوانها معمولا در طول یک مدت زمانی، یک کتابِ خاص را مطالعه میکنند و منتظر میمانند تا آن کتاب تمام شود و بعد کتاب جدید را شروع میکنند. اما عاشقان کتاب عادت دارند دو یا حتی چند کتاب مختلف را همزمان بخوانند. آنها یک نسخه جیبی، یک کتاب الکترونیک، یک کتاب صوتی و یک رمانِ عاشقانه را همزمان میخوانند و به راحتی موضوعات هر کدام را دنبال میکنند. ذهن عشاق کتاب به مدیریت و دستهبندی اطلاعات همزمان عادت کرده است درست مثل مولتی تسک یا چندکارهها. از آنجایی که ما در زمانهی انفجاز اطلاعات زندگی میکنیم و مجبوریم خیلی از کارها را همزمان و با سرعت بالاتری انجام دهیم، عشاق کتاب به عنوان چندکارههای قهار با قدرت بیشتری در این زمانه میتازند و گاه دیگران را شگفتزده میکنند.
۵- سخنورترند و بهتر میتوانند منظورشان را برسانند
آشتی و آشنایی با کلمات، استفاده از ادبیات در گفتوگوهای روزمره، مثال آوردن از شعر و کتابها، تسلط به داستانگویی و خوش صحبتی. اینها صفات بارز عاشقان کتاب است. اگر یک عاشق کتاب برای شما قصهای را تعریف کند هیچوقت خسته نمیشوید. او یاد گرفته است کجاها باید تعلیق ایجاد کند، کجاها را طولانیتر توصیف کند، از چه تشبیهات و توصیفاتی استفاده کند که حسابی روی شما تاثیر بگذارد.
عشاق کتاب ارتباط گیرندههای خوب و سخنرانان تاثیرگذاری هستند، حتما دیدهاید برخی از افراد موقع حرف زدن آدم را به وجد میآورند، مثلا میخواهند از یک چیز ساده صحبت کنند، جریان ناهاری که دیروز خوردهاند را تعریف کنند، چنان با آب و تاب شروع میکنند، وسط صحبت یک مثال از حکایتهای مولانا میآورند، اشارهای به بیتی از سعدی میکنند، با کلمات شما را به سفری در ایتالیا و خیابانهای ناپل میبرند و یک ناهار ساده را تبدیل به جشنی شیرین از کلمات میکنند، این ویژگی عاشقان کتاب است، آنها پروردگاران کلمات هستند.
۶- مقتصدترند
این ویژگی شاید کمی عجیب به نظر برسد به خصوص اینکه ما فکر میکنیم کتابِ که کالای گرانی است پس چطور عشق کتابها مقتصدترند و مدیریت بهتر مالی دارند؟ قضیه از این قرار است که اگر کتاب عشق اول و آخر زندگی شما باشد و حاضر باشید برایش از تفریحات و خرجهای اضافی دیگر بزنید، یاد میگیرید چطور بهتر خرج و برجتان را مدیریت کنید.
یک عشقِ کتاب چارهای ندارد باید برای اینکه بتواند ماه آینده کتابهای مورد علاقهاش را خریداری کند، از امروز دست به کار شود و دخل و خرج روزانه و ماهانهاش را مدیریت کند، پسانداز یاد بگیرید و از خرید چیزهای غیرضروری خودداری کند.
اما مهارت مالی عشاق کتاب به همینجا ختم نمیشود، آنها عادت دارند از کتابخانههای عمومی استفاده کنند و با پرداخت حق عضویت اندک سالانه، به هزاران کتاب دسترسی داشته باشند، در گروههای کتابخوانی از هم کتاب قرض میگیرند و اینطوری یک کتاب را تعداد نفرات بیشتری میخوانند، کتابهای کهنه خودشان را با کتابهای نو دیگران تعویض میکنند، از خدمات اشتراکی اپلیکیشنهای کتاب الکترونیک استفاده میکنند و ترفندهای جالبی برای کم کردن هزینه خرید کتاب و بیشتر کتابخواندن بلندند که طبعا در دیگر وضعیتهای زندگی نیز به دردشان میخورد.
۷- میتوانید با خیال راحت عاشقشان شوید!
بر اساس مطالعاتی که روانشناسان در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ داشتهاند ثابت شد کسانی که بیشتر رمان میخوانند، قدرت همدلی بیشتری نیز با دیگران دارند. عشاق کتاب دارای قابلیت ویژهای به نام «تئوری ذهن» هستند، آنها میتوانند در کنار اعتقادات و باورهای خودشان، نظر و علایق دیگران را به راحتی بشنوند بدون اینکه آنها را رد یا قضاوت کنند. کتابخوانها یاد میگیرند چطور از دریچه چشم دیگری به جهان نگاه کنند و خودمحوری را کنار بگذارند، همچنین به دلیل خواندن کتابهای زیاد گویی با چشم هزاران هزار نفر دنیا را دیده و هزاران هزار بار زندگی را تجربه کردهاند پس روح جمعی بزرگتری دارند. معمولا عاشقان کتابهای آدمهایی بالغتر از سن خودشان هستند.
آنها تجربه دیگران را به تجربههای شخصیشان اضافه میکنند، با منطق بیشتری به مسائل نگاه میکنند و سعی میکنند زوایای و ابعاد یک اتفاق را در نظر بگیرند.عشاق کتاب همدلی بیشتری بلدند، میتوانید به راحتی به آنها اعتماد کنید و رازهایتان را با آنها درمیان بگذارید، ذهن آنها طوری تربیت شده که شما را جزئی از یک جهان بزرگ میبینند و میشناسند و دوستتان دارند آنها میتوانند خودشان را جای شما بگذارند و از زاویه دید شما به مسائل بنگرند.
عاشقان کتاب شما را بر سر ذوق میآورند، از هر دری حرف میزنند، قصههای زیادی برای گفتن دارند، بسیار لذتبخش است کنار آنها با دیگران معاشرت کنید چون همه را تحتتاثیر قرار میدهند، آنها بلدند چطور از زبانشان بهتر استفاده کنند.
به دلیل خواندن زیاد و طبق تحقیقات انجام شده عاشقان کتاب مهارتهای هوشی و ارتباطی بیشتری دارند، حافظهشان بهتر از دیگران کار میکند و در سنین بالا کمتر به زوال عقل مبتلی میشوند.
جهانِ عشاق کتاب جهان بزرگی است که همه فکرها و عقیدهها در آن جای دارد، احساسات و عواطف شما مهم شمرده میشود و لازم نیست شخصیت اصلیتان را از آنها پنهان کنید.
به نظرتان بهانهی دیگری هم لازم است که عاشق یک عشقِ کتاب بشوید!!
4 Responses
فقط می توانم بگویم که حالا از عشق خود به کتاب اطمینان پیدا کردم.
از این پرده برتر سخن گاه نیست
ز هستی مرا اندیشه را راه نیست
خیلی خوب میشد اگر منابعی که برای نوشتن این بلاگ پست استفاده کردین رو هم ذکر میکردین.
من از وقتی خودمو شناختم در حال کتاب خوندن بودم، از ژانرهای مختلف مخصوصا غیر داستانی کلی کتاب خوندم. همیشه کتاب دستمه و حتی موقع خواب کتابام پیشم هستن ولی کتاب خوانی بیش از حدم دردسره،چون دیگه وقت برای کارهای دیگه ام ندارم
عالی بود