قسمت آخر سریال زخم کاری

پایان سریال زخم کاری؛ شروع اقتباس‌های تازه ادبی

بازیگران زخم کاری فصل یکتنها چند روز دیگر به انتشار قسمت آخر سریال زخم کاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان باقی مانده و با توجه به موج اتفاقاتی که در قسمتهای پایانی این سریال شاهد بودیم، پیش‌بینی قسمت آخر سریال زخم کاری دشوارتر به نظر می‌رسد.

سریال زخم کاری یکی از موفق‌ترین تجربه‌های سریال اقتباسی دهه‌های اخیر است. محمدحسین مهدویان برای نوشتن فیلم‌نامه این سریال از رمان «بیست‌ زخم کاری» نوشته محمود حسینی‌زاد اقتباس کرده و نکته جالب‌تر این‌که خود حسینی‌زاد نیز رمانش را الهام‌ گرفته از شاهکار شکسپیر،مکبث، می‌داند.

 

بی‌شک عوامل زیادی در محبوبیت چشمگیر سریال زخم‌ کاری نقش داشته‌اند از کارگردانی تا بازی بازیگرانی چون جواد عزتی -در نقش مالک-، رعنا آزادی‌ور -سمیرا-، سیاوش طهمورث – نقش نعمت ریزآبادی-، هانیه توسلی، سعید چنگیزیان و دیگر بازیگران این سریال که از جمله بازیگران خوش سابقه یا خوش آتیه صنعت سینما و تلویزیون ایران هستند، در کنار این‌ها عواملی چون موسیقی متن، فیلم‌برادری و صحنه‌پردازی را هم نباید از یاد برد.
محمد حسین مهدویان که پیش از این به عنوان کارگردان سینما،‌ آثار شاخصی چون «ایستاده در غبار»، «رد خون»، «ماجرای نیمروز» و «درخت گردو» را در کارنامه‌اش دارد، نشان داده است با مفاهیم کارگردانی مدرن در سینما به خوبی آشناست و جریان‌های سینمایی روز دنیا را می‌شناسد. اما او برای ساخت اولین سریالش دست به کاری تازه زده و سراغ اقتباس ادبی رفته است. کاری که پیش از این سابقه چندانی در سریال سازی ایران نداشته و مهم‌ترین سریال اقتباسی سینمای ما همچنان سریال «دایی جان ناپلئون» ساخته ناصر تقوایی است که البته به عنوان یکی از ماندگارترین و بهترین سریال‌های ایرانی نیز شناخته می‌شود.

خلاصه داستان سریال زخم کاری فصل یک و دو 

در فصل یک زخم کاری داستان حول شخصیت مالک مالکی می‌چرخد. او پسری باهوش از یک خانواده فقیر است که با هوش و درایتش در مذاکره توانسته خود را با خانواده‌ای بزرگ و ثروتمند به نام ریز‌آبادی پیوند بزند. مالک مالکی که به عنوان نوه اسماعیل چرخ‌چی نیز از او نام برده می‌شود، با نفوذ در دستگاه عریض و طویل هولدینگ ریز‌آبادی موفق به عقد قرارداد بزرگی نفتی با یک شرکت نروژی می‌شود. قراردادی که سودی هنگفتی را نصیبت مالک می‌کند.

از سوی دیگر فرزندان ریزآبادی هر کدام پی برهم زدن رابطه خوب مالک و پدرشان هستند. ناصر ریز‌آبادی پسر نعمت ریز‌‌آبادی، شخصیتی وابسته، سست عنصر و فاقد تصمیم‌گیری است و برای همین پدرش چندان رویش حساب نمی‌کند. اما خواهر او منصوره ریز‌‌آبادی که دختر ارشد نعمت ریز‌آبادی است ثابت کرده می‌تواند جانشین مناسبی برای پدر در کسب و کار خانوادگی‌شان باشد.

رابطه عاشقانه بین مالک و منصور که به سالهای قبل برمی‌گردد باعث شکل‌گیری اتفاقاتی جدید در شرکت ریز‌آبادی می‌شود. پس از فوت مشکوک نعمت ریز‌آبادی، مشاجره‌ها بر سر ارث و میراث و مدیریت شرکت بین مالک و فرزندان ریز‌آبادی بسیار شدت می‌گیرد و هر کدام از روش‌های مختلفی سعی می‌کنند دیگری را از صحنه خارج کنند. این مشاجرات با شرکت مستقیم سمیرا – همسر مالک – به پیش می‌رود و او نقشی تعیین کننده برای طرح نقشه‌هایی علیه ریز‌آبادی‌ها دارد.

این مشاجرات نهایتا به کشته شدن تعداد زیادی از شخصیت‌های اصلی و فرعی داستان از جمله خود مالک مالکی در پایان فصل یک منجر می‌شود.

فصل دوم سریال زخم کاری- بازگشت- میثم مالکی – فرزند ارشد مالک- به عنوان نقش اصلی و مهره‌ای معرفی شده و این فصل سیزده قسمتی حول محور روابط میثم مالکی با طلوعی – پشت پرده اصلی هولدینگ ریز‌آبادی و خیریه طلوع- شکل می‌گیرد.

میثم،‌ طلوعی را مقصر اصلی مرگ پدرش می‌داند و از همین رو در پی انتقام گرفتن از اوست اما این انتقام گیری همراه می‌شود با داستان عاشقانه میثم و شیدا در فصل دوم و حضور شخصیت‌های دیگری چون شفاعت و سیما که هر کدام نقشی پر رنگ در پیشبرد داستان دارند.

اقتباس چیست؟

اقتباس در لغت به معنای اخذکردن و گرفتن است. اخذ کردن و گرفت محتوا یا مطلبی از یک اثر دیگر – همراه با تلخیص و تصرف- اقتباس می‌گویند.

در اقتباس معمولا نوعی بازآفرینی وجود دارد به این معنی که هنرمندی که سراغ اقتباس می‌رود، قصد کپی کردن از محتوای اصلی را ندارد بلکه با الهام گرفتن از مفاهیم یا برخی از جزئیات آن اثر دست به آفرینشی نو می‌زند. بنابر این در آثار اقتباسی سینمایی تنها رگه‌هایی از اثر اولیه حفظ شده و اتفاقات و شخصیت‌های دیگری نیز به فیلم اضافه می‌شوند.

سه نوع کلی اقتباس در سینما وجود دارد:

  • اقتباس آزاد
  • اقتباس وفادار به متن
  • اقتباس عین به عین یا لفظ به لفظ

اقتباس آزاد

همانطور که از نام آن‌ها بر می‌آید، در اقتباس آزاد،‌ کارگردان تنها روح کلی حاکم بر اثر را حفظ کرده و بخش زیادی از شخصیت‌ها، اتفاقات،‌ مکان‌ها و روند داستانی را تغییر می‌دهد. برای مثال فیلم «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی برداشت یا اقتباسی آزاد از رمان «داشتن و نداشتن»‌ ارنست همینگوی است. در این اثر ماندگار، ناصر تقوایی رمان صددرصد آمریکایی همینگوی را به جنوب ایران می‌آورد و بر قامت داریوش ارجمند نقش کاپیتان مورگان را می‌پوشاند. تقوایی در فیلم خود حتی برخی اتفاقات تاریخی آن زمان مثل قتل حسنعلی منصور نیز اشاراتی دارد که همین شیوه، ناخدا خورشید را تبدیل به اثری کاملا مستقل و در عین حال ملهم از «داشتن و نداشتن» می‌کند.

اقتباس وفادار به متن

در این نوع اقتباس، نسبت به اقتباس آزاد کارگردان بیش‌تر به متن وفادار است. که می‌توان سریال زخم کاری را نزدیک به اقتباس وفادار به متن دانست، چون شخصیت‌های اصلی،‌ بخش قابل توجهی از اتفاقات و پیش‌برد فیلم‌نامه، شبیه به کتاب است. البته که مهدویان شخصیت‌های دیگری نیز به سریالش اضافه کرده و برخی از بخش‌های کتاب را به کل تغییر داده است. پس می‌توان گفت سریال زخم کاری دارای عناصر خلاقانه‌ای است که آن را از متنِ‌ رمان بیست زخم کاری جدا می‌کند ولی در عین‌حال شباهت‌های بسیاری به کتاب دارد.

جشن تولد در سریال زخم کاری

اقتباس لفظ به لفظ

این اقتباس عینا مانند کتاب یا اثر ادبی است. یعنی وقتی فیلم یا سریال را می‌بینیم، تقریبا مو به مو اتفاقات مرجع اصلی اقتباس، در آن حفظ شده و گویی کارگردان کتاب را بازسازی کرده است. از این نوع اقتباس هم نمونه‌های بی‌شماری در سینما وجود دارد که در سینمای ایران شاید بتوان به «شازده احتجاب» ساخته بهمن فرمان‌آرا از روی رمانی به همین نام نوشته «هوشنگ گلشیری» اشاره کرد.

البته نباید از نظر دور داشت که در تمام موارد ذکر شده ممکن است تفاوت‌هایی با منبع ادبی اقتباس وجود داشته باشد و به هر حال به خاطر تفاوت سینما و ادبیات این تفاوت‌ها در نوع خود طبیعی و همچنین زیبا خواهد بود.

پایان سریال زخم کاری چه می‌شود؟‌

همانطور که گفتیم سریال مهدویان از نوع اقتباس تقریبا وفادارانه به متن است، بنابر این بخشی از اتفاقاتی که تاکنون در داستان روی داده را در سریال هم شاهد هستیم از جمله قتل نعمت ریزآبادی، قرارداد با نروژی‌ها، قتل اخوان، قتل مظفری، قتل نجفی، تصادف سمیرا و غیره اما نمی‌توان مطمئن بود که پایان سریال زخم کاری دقیقا همان پایان رمانِ بیست زخم کاری باشد.

پایان زخم کاری

در رمان ویلای مالک در کلاردشت نقش بسیار مهمی در بخش پایانی کتاب دارد اما از آن‌جا که ویلایی که در سریال انتخاب شده به طور کلی متفاوت از فضای آن ویلاست و روند اتفاقات خارج از فیلم‌نامه مثل خودکشی مائده و مرگ هانیه در دو قسمت سیزده و چهارده نشان می‌دهد به احتمال زیاد با پایانی متفاوت از کتاب رو‌‌به‌رو خواهیم بود و کسانی که پیش از این کتاب بیست زخم کاری را خوانده‌اند شاید نباید نگران لو رفتن داستان باشد.

یادمان باشد مهدویان همچنان پرونده‌های متعددی از قتل‌های بی‌سرانجام را تا اینجای کار روی هم تلنبار کرده و مشخص نیست با توجه به ارتباط مستقیم برخی از این پرونده‌ها به ریز‌آبادی‌ها و مالکی، چرا هنوز ردپایی از حضور پلیس یا پیگیری‌های لازم برای کشف معمای این قتل‌ها در سریال نیست!

به نظر می‌رسد با این حجم از پرونده آدم‌کشی روی دست مانده و حضور انتقام‌جویانه ناصر و منصوره از یک‌سو و ابهامات نقش میثم – پسر مالک – پس از تملک تمام اموال پدری ممکن است با پایانی عجیب و غیرقابل پیش‌بینی رو به رو باشیم. البته می‌توان حدس زد که قرار نیست «شر»‌ برنده این بازی خونین باشد و احتمالا چیزی جز زوال کامل و نابودی مالک و دیگر طمع‌کاران این سریال را نخواهیم دید!

 پایان رمان بیست زخم کاری:

[quote]ابر که غلیظ شد و مالکی که دیگر استخر را ندید و چمن‌ها و نرده‌ها و ستون‌های تراس را ندید و دست یخ‌زده روی زانوی خیسش را هم ندید، ابر که غلیظ شد و درخت‌ها انگار هیکل‌های آدمیزادگانی شدند بین کپه‌های ابر، صدای چرخ‌های اتوموبیلی را روی برف شنید و صدا باز و بسته شدن درهای اتوموبیل را شنید و صدای خرد شدن چمن‌های یخ‌زاده را زیر گام‌های سنگین چند پا که ابر غلیظ را می‌شکافتند.[/quote]

 

اقتباس از رمان خون خورده

اما پایان سریال زخم کاری هر چه باشد نویدی برای شروع سریال‌های اقتباسی است. زیرا محبوبیت و رکورد‌شکنی‌های پی‌ در پی این سریال ثابت کرد ادبیات می‌تواند منبع بسیار خوبی برای ساخت فیلم و سریال باشد و اقتباس از یک رمان یا داستان می‌تواند غنای بیش‌تری به فیلم‌نامه ببخشد و از ابهامات و لکنت‌هایی که به عنوان یکی از آفت‌های فیلم‌نامه‌نویسی ایران شناخته می‌شود کم کند.
از جمله سریال‌های اقتباسی در دست ساخت می‌توان به سریالی اشاره کرد که قرار است اقتباسی از رمان «خون خورده» نوشته مهدی یزدانی‌خرم باشد. اخیرا در خبرها خوانده‌ایم که سریال «خون خورده»‌ به کارگردانی علی سرابی و تهیه کنندگی علی سرتیپی در حال ساخت است که قرار است در شبکه نمایش خانگی منتشر شود.
کتاب صوتی خون‌ خورده نیز چندی پیش با صدای علی سرابی و توسط رادیو گوشه منتشر شده است.

خون خورده داستان پنج برادر است که در سال‌های دهه شصت ایران روایت می‌شود و شهرهایی زیادی را نیز در برمی‌گیرد، از آبادان تا اصفهان، بیروت و مشهد و…، این برادران که «برادران سوخته» نام دارند هر کدام قصه‌ای تراژیک و تاثیر‌گذار دارند.

با توجه به قابلیت‌های تصویری رمان خون خورده و تعدد لوکشین‌ها، شخصیت‌پردازی ملموس و اتفاقات تاریخی اجتماعی این رمان می‌توان نوید داد؛ سریال اقتباسی دیدنی دیگری در راه خواهد بود.

نگاهی به سریال یاغی اقتباسی از رمان سالتو نوشته مهدی افروز‌منش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری