کتاب صوتی کاتوره که با صدای هانیه توسلی منتشر شده سرنوشت عجیبی دارد، نسخه چاپی رمان کاتوره زمانی منتشر شد که بیتا شباهنگ نویسنده آن دارفانی را وداع گفته بود. سخت است از اثری صحبت کنیم که خالقش دیگر درمیان ما نیست، غم سنگینی میرود گلوله میشود بیخ گلوی آدم و تا سرپنجههای دستان میآید و نمیگذارد درست بنویسی، چهره خندان بیتا شباهنگ میآید مینشیند گوشه تصویر مانیتور و زلمیزند به تو و نوشتن را سختتر میکند.اما کتاب کاتوره بعد از نویسندهاش هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
بیتا شباهنگ را بهتر بشناسیم
از نفرات برتر کنکور سراسری کشور بود که در دانشکدههنرهایزیبای تهران طراحی صنعتی خواند، در سینما حضور پررنگتری داشت و در چند فیلم از جمله زندان زنان دستیار منیژه حکمت بود و دستی بر فیلمنامه نویسی داشت، در آثاری همچون «زهر عسل»، «این راهش نیست»، «زندان زنان»، «نجوا»، «گرگ بازی» و «به آهستگی»به عنوان «نویسنده فیلمنامه»، «دستیار کارگردان»، «منشی صحنه»، «گروه نویسندگان» ، «مشاور فیلمنامه» حضور داشت، آن اوایل که دست به قلم شده بود، اولین داستانهایش را در ماهنامه «هفت» (ابتدا با نام مستعار المیرا شایان) منتشر کرد، مجموعه داستانش با نام «گربههای اشراقی» سهسال پیش توسط انتشارات «نگاه» منتشر شد. در ۴۳ سالگی سرطان ریه، همچون زمستانی منجمد کننده به بهار زندگیاش زد و بیتا فقط ۱۱ ماه توانست با آن مبارزه کند و دست آخر در بهمنماه ۹۶ تسلیم شد و به همین سادگی، مرگی که هیچوقت نمیدانیم کی قرار است در بزند و بیاید تو، یکی از مستعدترین نویسندههای ادبیات ایران را که تازه مسیرش را آغاز کرده بود با خود برد.
هانیه توسلیِ کتابخوان!
از بازیگران و چهرههای سرشناس سینما و تاتر و تلویزیون است. او که همدانی الاصل است توانست در آغاز مسیر بازیگریاش با اجرای نقشی بینظیر در فیلم«شبهای روشن»، تندیس بهترین بازیگر نقشاولزن را در هفتمین جشن خانه سینما دریافت کند. وی یکبار هم برای بازی در فیلم «دهلیز» برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقشاولزن از سیویکمین جشنواره فیلم فجر شد. صدای دلنشین هانیه توسلی تهیهکنندگان آثار صوتی را ترغیب کرد از توانمندی او در این زمینه هم استفاده کنند که در مقام راوی هم توسلی توانست با اقبال صددرصدی مخاطبین خود مواجه شود.
رمان کاتوره درباره چیست؟
کاتوره در لغت به معنی سرگردان و بیسرانجام است، کاتوره نقل دلنشینی از حیرانیها و سردرگمیهای مردی است که تمام عمرش را سرگردان بوده است، بیتا شباهنگ در کاتوره، جماعتی را با دغدغهها و سردرگمیهایشان، دور هم جمع کرده تا این اثر را خلق کند که با ظرافت خاصی،تمامی این دغدغهها را به فضای زندگی مدرن امروزی سنجاق کرده است. از هر قماشی که بخواهید در این داستان شخصیت خلق شده و نویسنده تا سرحدتوان تلاش کرده بافتهای شخصیتی آنها را منسجم به مخاطب ارائه دهد. شخصیتهای کاتوره از فضا نیامدهاند و در زندگیروزمره ما، بوفور افرادی شبیه به شخصیت های این اثر دیده می شود که همین فاکتور پر اهمیت باعث شده که مخاطب با فضای رمان و شخصیتهایش بیگانه نباشد. کاراکترهای داستان تمام رفتارهای روزمره یک فرد معمولی جامعه را از خود بروز میدهند، میجنگند، دوست میدارند، دل میبازند و حتی به هم دروغ میگویند.شخصیت اصلی داستان یعنی شایان، مردی میانسال است که در کلاف سردرگم زندگی خود، به یک روزمرگی حاد مبتلا شده که یک اتفاق عجیب، تمام زوایای زندگی او را دستخوش تغییر میکند. درکنار ساختار مناسب داستان و شخصیت پردازیهای کامل، نویسنده برای توصیف جزئیات تمامی رخدادها خیلی زحمت کشیده است و همین امر باعثشده کاتوره با تمام غریبگی اش، درمیان انبوهی ازآثار پر زرقوبرق به یک رمان استخواندار تبدیل شود.در خلال شنیدن این اثر، وقتی نگارش خوشخوان بیتا شباهنگ با روایت دلنشین هانیه توسلی به رگ و پی انسان رخنه میکند، طعم گسی که به تلخی میزند بانگ برمیآورد که این چه روزگار وتقدیری است که نویسندهای چنین توانمند، در آغاز مسیر نویسندگیاش چهره در خاک کشیده است.
یک تکه از کاتوره
حالا حس میکند چقدر همه اینماجراها برایش دورند. انگار از زندگیای که در گذشته داشته خاطراتی میبیند که دوستشان دارد، به شرطی که بداند دیگر تمام شدهاند. پیش خودش فکر میکند لابد خودِ اوست که میخواهد برای همیشه برود و این نگرانی را درباره زرین دارد. یادداشت را دوباره میخواند. یادش میآید با چه لحنی به او گفته بود بچه نیست و چقدر آنموقع از دستش عصبانی بود. لابد زرین گریهها و گلههایش را پیش مستانه کرده بود و او هم پیشنهاد داده بود او را رها کند به حال خودش، اما این روش مستانه بود، نه زرین. مستانه آنوقتها، که همه دوستان بودند و بحثوجدل هم زیاد پیش میآمد، از یک جایی به بعد میرفت و گم میشد، میگفت هر چیزی باید بنشیند و زمان میخواهد، اما زرین اینطور نیست و اگر به خودش بود، الان نشسته بود و مشتش را زیر چانه زده بود و نگاهش میکرد و ازش میخواست بگوید مشکلش چیست و برایش حرف بزند، نازش میکرد و نازش را میکشید تا او بالاخره، بیآنکه چیزی بگوید، خوشاخلاق شود، بدون دانستن اینکه راستی چهاش بوده است. برایاینکه از این داستان لذت ببرید، نسخه صوتیاش با صدای هانیه توسلی را از اینجا تهیه کنید.