«ادبیات داستانی امروز» در نشستی مجازی با حضور سینا دادخواه، داستاننویس و خالق کتابهای «یوسفآباد، خیابان سیوسوم»، «زیباتر» و «شاهراه» و جمعی از اهالی قلم و هنر، شامگاه چهارشنبه ۲۳ تیرماه در کلابهاوس فیدیبو بررسی شد.
سینا دادخواه صحبت را با تعریف ادبیات داستانی امروز یا معاصر آغاز کرد و گفت: بهطور کلی امر معاصر چیزی است که ردی در اینجا و اکنون داشته باشد و به ما نشان دهد ما کجا و در چه وضعیتی زندگی میکنیم. امر معاصر به ما نزدیک است اگر هم گذشتهای را مطرح میکند، یا خاطرهای را احضار میکند، از گذشته نزدیک است.
نویسنده کتاب «یوسفآباد، خیابان سیوسوم»، خاطراتی که ما در امر معاصر به یاد میآوریم، را در دو بخش دستهبندی و عنوان کرد: بخشی از این خاطرات نسلی و بخشی تجربههای تاریخی مشترگی است که ما و یکی دو نسل قبل از ما و یکی دو نسل بعد از ما آن را تجربه کرده یا حداقل به گوشمان خورده است.
وی با با تکیه بر این اصل که ادبیات بهعنوان ظرف حافظه همیشه دوست داشته با امر معاصر نسبتی برقرار کند؛ در بیان محدوده ادبیات داستانی معاصر گفت: آن مضمون ادبیاتی که نقطه عطف آن میانههای ده هفتاد است و ما آن را با اتفاق سیاسی دوم خرداد۷۶ به خاطر میآوریم؛ اما عواید اجتماعی هم داشته است؛ را میتوان ادبیات معاصر یا امروز تعریف کرد.
تاثیر صدای زنان در ادبیات
دادخواه بزرگ و قدرتمند شدن طبقه متوسط در جامعه و افزایش مطالبات فرهنگی و مدنی مربوط به این طبقه از جامعه را از نتایج و عواید اجتماعی ادبیات داستانی امروز دانست و اضافه کرد: مهمترین شاخص این دوره از ادبیات که تقریبا ۲۵ سال از آن میگذرد، اوج گرفتن صداهای زنانه است. در حقیقت از شروع این دوره است که نویسندگان زن قدرت میگیرند، صدا پیدا میکنند و دغدغهها و زندگی، نگاه و چالشهای آنان باکس نویسندگی را پر میکند، که به شدت هم مورد اقبال و استقبال قرار میگیرند. نویسنده کتاب «شاهراه» به انتشار رمان «بامداد خمار» در میانههای دهه هفتاد بهعنوان یک نقطه بسیار مهم در شروع جریان ادبیات داستانی امروز اشاره میکند، که هم یک جهان زنانه را روایت میکند و هم بعد از آن نویسندگان زن بیشتر مورد استقبال هستند؛ که حتما دلایل اجتماعی دارد.
تاثیر کم شدن فاصله بین چاپ و نوشتن کتاب
دادخواه کاهش فاصله بین نوشتن و امکان چاپ کتاب را از شاخصههای قابل توجه ادبیات داستانی امروز عنوان و اضافه کرد: این فاصله در نسلهای قبل و حتی در نسلهای طلایی دهه چهل و پنجاه به شیوه امروزی آن نبود؛ اما امروز که فضا حرفهایتر و امکان چاپ کتاب و تعداد ناشران بیشتر شده، این فاصله کمتر و تعداد عناوین کتاب و نویسندهها همزمان زیاد شده است.
نویسنده رمان «زیباتر» با اشاره به آمار ۲ تا ۳ هزار نفری نویسندههای فعال صاحب کتاب داستان و عضو انجمن صنفی نویسندگان در سال ۹۷؛ گفت: مطمئنا تعداد واقعی آنها بیش از این عدد است و نکته جالبتر جالب اینکه ما در همین زمان تعداد ۱۰ هزار ناشر داریم، که مقایسه این اعداد با هم مسئله قابل توجهی است. طبیعتا همه این ناشرها فعال نیستند اما تعداد ناشران فعال هم کم نیست؛ حتی اگر حداقل ۵۰۰ ناشر فعال هم داشته باشیم، عدد بزرگی در بازار و صنعت نشر ما است.
افزایش تعداد نویسندگان معاصر
دادخواه با تکیه به رقم بسیار بالای تعداد ناشران در کشور گفت: همزمان با رشد کمی ناشران که طبیعتا موجب زیاد شدن تعداد نویسندهها و کتابها هم هست، به این علت که ما عضو قانون کپی رایت و مالکیت معنوی جهان نیستیم، تعداد کتابهای ترجمه هم خیلی بیشتر از کتابهای تالیفی است. یعنی سبد مطالعهای که مخاطب از آن لذت میبرد؛ بیشتر سمت رمان و کتاب خارجی میرود و از این طرف طبیعتا سبد نویسندگان داخلی هم کمتر میشود؛ اما با همه این تفاسیر جالب است که رشد کمی حیرتانگیزی را داریم.
وی در تشریح این رشد کمی ادامه داد: فقط میانگین کتابهایی که در سال به جوایز ادبی راه پیدا میکنند -یعنی قابل بررسی در جوایز ادبی هستند- حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ رمان و بین ۸۰ تا ۱۲۰ تا مجموعه داستان است، که عدد بالایی است.
دادخواه با اعلام اینکه امروز به عدد ۱۰۰۰ نویسنده رسیدیم که کتاب مینویسند و چاپ میکنند؛ اضافه کرد: این تعداد نویسنده، که عدد قابل توجه و بالایی هم هست، در دو قسمت قابل تقسیم است؛ یک گروه نویسندههایی هستند که از گذشته کتاب چاپ میکردند یا مانند استاد محمود دولتآبادی و نویسندههای دیگر پیشکسوت ادبیاند و همچنان مینویسند. تعداد زیادی از این نویسندهها هم کتاباولیها هستند.
این داستان نویس در بیان دلایل افزایش کمی نویسنده در ادبیات داستانی امروز یکی از دلایل اصلی آن را عدم وجود دلایل فنی یا نهادی مانند اقبال نشر یا مخاطب دانست و تاکید کرد: مهمترین دلیل آن شاید میل به بیانگری است. به بیان سادهتر اینکه من تجربه ارزشمندی دارم که دوست دارم در قالب روایت داستانی منتقل کنم هم زیاد شده است.
نویسنده کتاب «یوسفآباد، خیابان سیوسوم» با تاکید بر اینکه میل به بیانگری لزوما در ظرف ادبیات داستانی نمیگنجد؛ بارزترین جلوه آن شبکههای اجتماعی دانست که مردم دایما محتواهایی از خودشان با آدمهای اطراف و محیط بیرون به اشترک میگذارند و در واکنش و تعامل دائمی با بیرون هستند.
میل بیانگری فقط به ادبیات داستانی محدود نیست بلکه به کل زندگی ایرانی در ۲۰ تا ۳۰ سال گذشته ربط دارد، که قطعا نمود بسیار زیادی هم در ادبیات داستانی ما داشته و باعث شده تعداد کتابهای اول نویسندگان، زیاد و از آن طرف سرریز شود.
نشرهای اصلی که امروز ادبیات داستانی منتشر میکنند مثل نشر ثالث، چشمه، ققنوس، افق و.. که هنوز داستان فارسی چاپ میکنند بسیار دنبال نویسندهای هستند که بتوانند روی آن سرمایهگذاری کنند و کتابش کتابی باشد که خوانده شود هم نفع اقتصادی هم نفع حرفهایتر شده است.
دادخواه در توضیح دلیل کاهش پذیرش کتاب نوقلمان در چند سال اخیر که سوال یکی از حاضرین در نشست بود، گفت: حرفهایتر شدن فضای نشر و عوامل دیگر نشرهای بزرگتر را در پذیرش کتاب سختگیرتر کرده و معمولا کمتر سراغ نویسنده کتاب اولی میروند و از کتابهای آنان استقبال میکنند.
نویسنده کتاب «زیباتر» با اشاره به محدودیت توانایی نشر در چاپ کتابهای جدید اضافه کرد: هر ناشر در چاپ کتاب در قالبی مانند ادبیات داستانی ظرفیتی دارد، بنابراین بعد از گذشت چند سال ترجیح میدهد بهجای چاپ کتابهای جدید از نویسندههای جدید، کتاب دوم یا سوم همان نویسندههای قبلی را چاپ کند.
دادخواه با اشاره به اینکه تعداد کتابهایی که به پذیرش نشرها میرسد، هچنان بالا است؛ اضافه کرد:
درحقیقت میل به بیانگری همچنان هست و حتی شدیدتر هم شده است؛ اما در چند سال اخیر فضا نهادیتر شده و سازوکارهای جدیتری برای چاپ و ارائه کتاب بهوجود آمده ست، که طبیعتا دسترسی نویسنده به ناشر را کمتر کرده و از آنجا که ظرفیت چاپ کتاب محدود است، همه باید در صف قرار بگیرند. بنابراین هرچند از یک طرف شرایط چاپ کتاب سختتر شده است؛ اما حداقل خوبی آن این است که سره از ناسره جدا میشود و کتاب کیفیتر چاپ میشود.
نویسنده کتاب «شاهراه» در بخشی از صحبتهایش و در پاسخ به یکی از حاضرین در این نشست مجازی درباره جایگاه ژانر در ادبیات داستانی امروز، گفت: نمونههایی خوبی از کتاب ژانر در بین آثار نویسندگان معاصر داریم که بعضا تمام ویژگیهای یک کتاب ژانر را دارا هستند، اما همچنان رده و رسته ویژهای برای آن تعریف نشده است و شاید به همین دلیل مخاطب سراغ کتابهای تالیفی ژانر نمیرود.
دادخواده همچنین نقش جوایز ادبی در معرفی و دیدهشدن نویسنده در ادبیات داستانی را قابل توجه توصیف کرد و گفت: شاید برخی نویسندههای ما بهرغم توانایی در نویسندگی تا قبل از انتخاب در جوایز ادبی دیده نمیشدند و در حقیقت جوایز ادبی دریچه خوبی برای معرفی برخی نویسندهگان بوده است. در همین چند سال برخی جوایز ادبی هم چاپ کتاب برگزیدگان را جزو شرایط مسابقه اعلام کردند و زمینه چاپ کتاب برخی نویسندههای نوقلم و کتاب اولی فراهم شده است.
این نویسنده با اشاره به قالب داستان کوتاه بهعنوان یکی از عناصر مهم ادبیات داستانی امروز، گفت:جایگاه داستان کوتاه از قدیم در روزنامهها و نشریات ادبی بوده است؛ که باید دوباره این سنت برقرار شود. نوقلمها هم میتوانند برای شروع از چاپ داستانهای خود درنشریههای ادبی شروع کنند.
دادخواه در پایان با اشاره به افت تیراژ کتابها نسبت به دههای قبل، گفت: ادبیات داستانی امروز اصلا حال خوشی ندارد و در این شرایط کشور و وضعیت صنعت و بازار نشر، جانسختی و استمرار و پیگیری نویسنده نه تنها کمک، که التیام و مرهم بر درد ادبیات داستانی است.