شاعران زن افغانستان

ادبیات افغانستان در قاب زنانه

معرفی شاعران زن افغانستان

سر تو بریده طالب، سر من بریده اندوه
به کجا برم شکایت وطنی که سر ندارد

بانو راحله

این نوشته با این شعر از یکی از شاعران زن افغانستان شروع می‌شود. زنانی که در همسایگی و هم‌زبانی ما سال‌های سال میانِ سنت‌ها و باورها و فشارهای قومیتی و اجتماعی به دنبال صلح، آزادی و برابری بوده‌اند. با همه بسته‌گی محیطی و محدودیت‌های که بر دوش این زنان سنگینی می‌کند اگر گشت و گذاری در تاریخ ادبیات افغانستان بزنیم می‌بینیم که زنان نیز سعی داشته‌اند در گوشه‌ای از این تاریخ صدایِ رسای دیگر زنان افغانستان و وضعیت بغرنج زیستی آنان باشند.

اعتراض به وضعیت اجتماعی و فشارهای اجتماعی بر زنان، صلح‌طلبی و آزادی‌خواهی، اعلام انزجار از خشونت عریان و پنهان علیه زنان در افغانستان، نفی جنسیت‌زدگی از مهم‌ترین مضامین شاعران زن افغانستان است، البته در کنار این مضامین اجتماعی و سیاسی زنانه‌گی و پرداختن به احساسات و عواطف شاعرانه و توصیفات و شرح عشق‌ نیز از دیگر مضامین شعری زنان در افغانستان است.

با این‌که امکان چاپ و انتشار آثار زنان بعد از حمله شوروی، جنگ‌های داخلی و حضور طالبان در افغانستان همیشه با مشکلات و موانع بسیاری همراه بوده اما زنانی با استقامت و شجاعت توانسته‌اند کتاب‌هایی را در زمینه شعر و داستان در افغانستان و دیگر کشورها به چاپ برسانند یا با مطبوعات و مجلات محلی همکاری داشته باشند.

در سال‌های اخیر و به خاطر مهاجرت نسلی از افغانستان به ایران و مراودات فرهنگی بیش‌تر بین مردمان این دو کشور امکان برگزاری شب‌های شعر و انتشار کتاب‌ در برهه‌هایی از زمان برای زنان افغانستان بیش‌تر فراهم شد و برای مثال در سال ۲۰۰۹ جلساتی با نام «شب شعر زنان افغانستان» برگزار می‌شد که می‌توان در آن ردپای شاعران زن معاصر افغانستان را دنبال کرد. که در ادامه با برخی از شاعران آشنا می‌شویم:

زهرا صور اسرافیل

زهرا صور اسرافیل از شاعران زن ِ نسل جوان افغانستان زاده کابل است. او نیز از نسل کودکانی است که به اجبار جنگ و حضور طالبان همراه با خانواده‌اش مدتی را به ایران مهاجرت کرده است. زهرا صور اسرافیل در مصاحبه‌ای نحوه آشنایی‌اش را با شعر اینگونه توضیح داده است که به واسطه تسلط مادرش به دوبیتی‌ها و شعر کلاسیک با شعر آشنا شده و در گیر و دار مهاجرت و روزهای سخت پس از آن در کتابخانه منطقه ۲۰ تهران با مجموعه‌ای از کتاب‌های شعر آشنا شده است. او خود را تحت تاثیر شاعران زن ایرانی از جمله پروین اعتصامی،‌ فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی می‌داند.

مجموعه شعر زهرا سور اسرافیل با نام «اسرافیل در بند» شامل ۶۸ شعر نو به چاپ رسیده است که او در این اشعار به وضوح دغدغه‌های زنانه‌اش را در قالب کلمات و بندهای شعر عنوان می‌کند. در شعر او جسارت پرداختن به مضمامینی سخت و تلخ همچون سنگسار، تابوهای جنسیتی و تاثیرات جنگ بر زندگی مردمان افغانستان وجود دارد.

به اعتقاد منتقدان مجموعه شعر « اسرافیل در بند» با انتخاب نامی کنایه‌آمیز و تبحر شاعرانه زهرا صور اسرافیل یکی از مجموعه شعرهای خواندنی معاصر افغانستان است.
زهرا صور اسرافیل

بخشی از شعر «پهلوی چپ» از زهرا صور اسرافیل:

«می‌خزم در لابه‌لای کلمات
می‌خواهم در تاریخ
رسم زنی باشم
که موهایش را سنگسار کرده‌اند
اندامش را
زنانگی‌هایش را
متأسفم «رفیق»
به کودکی‌هایی که بوی خون
بوی تابوت
بوی باروت می‌دهد
تنم را بو بکشید
کافور می‌ریزید از من
می‌ترسم از فردا
سرم را ببرند.»

حمیرا نکهت دستگیر زاده

حمیرا نکهت دستگیرزاده یکی از برچسته‌ترین چهره‌های شاعر زن افغانستانی است. او در سال ۱۳۳۹ در کابل به دنیا آمد و در رشته حقوق دانشگاه کابل فارغ التحصیل شد. حمیرا مدتی را نیز به همکاری با رادیو و تلویزیون دولتی افغانستان پرداخت و در آن‌جا به تهیه‌کنندگی و نوشتن برنامه‌های رادیویی مشغول بود. اما او نیز پس از جنگ مجبور به جلای وطن و مهاجرت به بلغارستان شد. در بلغارستان نیز ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی شد. حمیرا نکهت زاده در تمام طول عمر خود – در زمان مهاجرت- دست از فعالیت‌های فرهنگی و ادبی برنداشت او از بنیانگذاران انجمن شاعران و نویسندگان فارسی زبان کشور هلند به نام «انجمن انشاء» بود. همچنین از او اشعار و نوشته‌های زیادی منتشر شده که بیشتر اشعار این شاعر زن افغانستانی در قالب‌های سپید و غزل است.

نکهت دستگیرزاده

او نیز مانند بسیاری دیگر از زنان شاعر و نویسنده افغانستانی دغدغه‌مند بود و مهم‌ترین مضامین شعری‌اش را جنگ، مسائل و مشکلات آن و تبعیض علیه‌ زنان تشکیل می‌دهد. نکهت را به عنوان یکی از پیشتازان شعر زنان افغانستان می‌شناسند که در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ مشغول به فعالیت بود و در مجامع بین‌المللی ادبی نیز چهره‌ای شناخته شده است. می‌توان گفت او بر نسل بعدی شاعران افغانستان و به خصوص دختران ِ جوان تاثیر بسزایی گذاشت و تحولی نو را در بیان شاعرانه رقم زد.

از آثار نکهت دستگیرزاده می‌توان به مجموعه شعرهای: «شط آبی رهایی»،‌ «غزل غریب غربت»، «آفتاب آواره»، «تلخ در آتش»،‌ «از سپیده لبریز» اشاره کرد.

 

شعری از حمیرا نکهت دستگیر زاده:

«آشتی را
ترانه‌یی
محتاجم
تسلی را
واژه‌یی
سکوتت را بشکن
ورنه در خود
می‌شکنم»

خالده فروغ

بسیاری خالده فروغ را مهم‌ترین شاعر زن معاصر افغانستان می‌دانند و چه تشابه اسمی جالبی با فروغ فرخزاد دارد. خالده فروغ متولد ۱۳۵۱ در کابل افغانستان است. او استاد زبان و ادبیات دانشگاه کابل و عضو انجمن قلم افغانستان بوده است. خالده فروغ پس از اتمام تحصیلاتش در اداره هنر و ادبیات رادیو افغانستان شروع به کار کرد و در سال ۱۳۷۳ به عنوان مسئول بخش ادبی رادیو انتخاب شد. پس از تصرف کابل به دست طالبان او نیز راهی پاکستان شد و در پاکستان به انتشار مجله ادبی صدف پرداخت.
همزمان با فروپاشی طالبان خالده فروغ بازگشت به وطن را انتخاب کرد و مجددا در دانشکده زبان و ادبیات کابل در سمت استادی مشغول به کار شد. او همچنین گردانندگی برنامه ادبی را به نام «کاخ بلند دُر دَری» در تلویزیون افغانستان بر عهده داشت.

پس از تحصیل نخست در ادارهء هنر و ادبیات رادیو افغانستان شامل کار شد و از سال ۱۳۷۳ خورشیدی مسوول بخش های ادبی در آن اداره مقرر شد. پس از افتادن کابل به دست طالبان او راهی پاکستان شد و در هجرت مسوول مجله صدف بود.

خالده فروغ

همانطور که از فعالیت‌های او بر می‌آید او یکی از فعال‌ترین زنان در حیطه زبان و ادبیات معاصر افغانستان است. مجموعه آثار و اشعار خالده فروغ تلفیقی از شعر کلاسیک و نیمایی است. او هم تحت تاثیر شعر نیما یوشیج شعر نیمایی سروده و هم بنا به سنت‌های ادبی افغانستان اشعاری کلاسیک دارد. از مضامین آثار او می‌توان به نگاه منتقدانه و نفی جنسیت‌زدگی در اشاره کرد. اشعار خالده فروغ به زبان‌های دری، انگلیسی، فرانسه و ناروجی در داخل و خارج از افغانستان به چاپ رسیده است. از او به عنوان یکی از شاعران زنِ‌ تحول‌خواه افغانستان یاد می‌شود که توانسته با فعالیت‌ فرهنگی، هنری‌اش و در زبان شعر بخش‌های از واقعیت‌های تلخ جامعه افغانستان و مشکلات زیستی مردمان این سرزمین را روایت کند.

از خالده فروغ تا کنون شش مجموعه شعر به چاپ رسیده است که از جمله می‌توان به؛ «قیام میترا»، «پنجره‌ای بر فصل صاعقه»، «سرنوشت نسل‌های دست فانوس»، «عبور از قرن قابیل» اشاره کرد.

غزلی از خالده فروغ:

«ای زندگی صدای مرا تا خدا ببر
روح ترانه‌های مرا تا خدا ببر
تنگ‌اند کوچه کوچۀ دستان تو و من
دستی برآر و مای مرا تا خدا ببر
در جسم رود‌های زمان، ابتذال ریخت
آب غزلسرای مرا تا خدا ببر
او هم رباب چشم مرا پس زد و شکست
آهنگ اشک‌های مرا تا خدا ببر»

 

3 Responses

  1. سلام fidibo عزیز چه کار خوبی کردی که این نویسندگان عزیز را معرفی کردی و لطف کن کتاب‌هایشان را هم در app موجود کن چون منکه جستجو کردم حتی یک کتاب از این عزیزان در نرم‌افزار نبود

  2. درود خداوند بر شما برادر بابت این معلومات مفید و جامع !
    امشب راجب به شعرای افغانستان تحقیق می کردم
    متوجه شدم که اکثریت شعرای افغان را ایرانی ها به نام کشور خود ثبت کرده اند و تاریخ دروغین برای شان ایجاد کردند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری

آخرین مطالب