بسیاری از حوادث تاریخ با گذر زمان در حافظه جمعی رنگ میبازند و تنها نشان کوچکی از خود به یادگار میگذارند، اما هرچه از حادثه کربلا و قیام امام حسین (ع) میگذرد، پیام عاشورا و فریاد حقطلبی با صدای بلندتری در جهان طنینانداز میشود.
نیاز به بازخوانی و بازنگری قیام عاشورا نیازی همیشگی است. عاشورا حقیقتی تکرارشونده و ناظر به تمام جنبههای زندگی است. خودشناسی، جامعهشناسی، هستیشناسی و خداشناسی همه در عاشورا جمع شده و ادبیات که همواره محملی برای انتقال زیباتر و ماناتر اندیشههاست میتواند نقش موثری در شناساندن ابعاد مختلف این حماسه عظیم ایفا کند.
هرچند سابقه نگارش نثر ادبی در ایران با موضوع عاشورا به سالهای پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد، اما نمونههای درخشان ادبیات داستانیِ این حوزه را باید در سالهای پس از انقلاب و دفاع مقدس جستوجو کرد. در سالهای اخیر شاهد ظهور نویسندگانی بودیم که تلاش کردند از ظرفیت ادبیات داستانی برای پرداختن به موضوع عاشورا بهره ببرند، اما هنوز سرزمین ادبیات داستانی تشنه کتابهای بیشتری در این زمینه است.
کتابهایی که در ادامه معرفی میکنیم، به جز کتاب «فتح خون» که روایتی تحلیلی از واقعه عاشوراست، همگی در قالب داستان به وقایع عاشورا پرداختهاند. در این نوشتار سعی کردهایم سراغ کتابهایی برویم که نویسنده برای نگارش آنها مطالعات تاریخی زیادی انجام داده و از زاویه تازهای به عاشورا نگریسته باشد. پرداختن به شخصیتهایی که کمتر از آنها شنیدهایم، ریشهیابی قیام کربلا، تعدد زاویه دید و نوآوری در ساختار و طرح داستان از دیگر ویژگیهای ممتاز این کتابهاست.
فتح خون
شاید اولین چیزی که بعد از شنیدن نام شهید آوینی برایمان تداعی میشود، طنین صدای او در مستندهای «روایت فتح» باشد. او یک نویسنده، منتقد هنری، روزنامهنگار و مستندساز جنگ بود، اما شخصیت او را با این عناوین نمیتوان شناخت. شهید آوینی سفیر نگاهها و حرفهای تازه برای سینما و ادبیات بود، مستندسازی که با دوربینش بیابانهای این سرزمین را زیر باران باروت زیر پا گذاشت تا چهره واقعی جنگ را نشانمان دهد و در «فتح خون» با دوربینِ نگاهش سراغ افقهای عاشورا رفت و قلمش روایتگر سرنوشتسازترین روزهای تاریخ شد.
«فتح خون» آیینه تمامنمای اندیشه شهید آوینی است. او کربلا را الگویی برای تمام دورههای تاریخ و عاشورا را حماسهای فرازمانی و فرامکانی میداند. بخش اول این کتاب شامل شرح وقایع تاریخ از زمان شهادت امام حسن (ع) تا روز عاشوراست و بخش دوم، که از زبان راوی روایت میشود، به تفسیر و چرایی آن رویدادها میپردازد. شهید آوینی در «فتح خون» از تمام ظرفیتهای ادبی برای ایجاد نثری شاعرانه درباره کربلا بهره برده و کتاب «پس از پنجاه سال»، نوشته سید جعفر شهیدی، منبع اصلی او برای نگارش بخشهای تاریخی است.
راوی «فتح خون» نویسندهای است که سینما را خوب میشناسد و بازتاب تجربههای سینمایی او را در جایجای کتاب میتوان حس کرد. این موضوع که از نقاط قوت کتاب محسوب میشود، تجسم موقعیتها را برای خواننده هموارتر کرده، تا جاییکه احساس میکند خودش در صحنهها حضور دارد. نسخه چاپی و صوتی این اثر از سوی انتشارات «واحه» روانه بازار شده است.
بخشی از کتاب «فتح خون»
[quote]
نیم قرنی بیش از حجهالوداع نگذشته است و هستند هنوز دهها تن از صحابهای که در غدیر خم دست علی را در دست پیامبر خدا دیدهاند و سخن او را شنیده که: من کنت مولا فهذا علی مولاه …
اما چشمها کور شدهاند و آینهها را غبار گرفته است. بادهای مسموم نهالها را شکستهاند و شکوفهها را فرو ریختهاند و آتش صاعقه را در همه وسعت بیشهزار گستراندهاند. آفتاب محجوبِ ابرهای سیاه است و آن دود سنگینی که آسمان را از چشم زمین پوشانده …
و دشت جولانگاه گرگهای گرسنهای است که رمه را بیچوپان یافتهاند.
عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است …
یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن!
اما ظاهرگرایان از کعبه نیز تنها سنگهایش را میپرستند.[/quote]
[button color=”blue” link=”https://fidibo.com/book/7152-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%AA%D8%AD-%D8%AE%D9%88%D9%86″ size=”big” align=”center” radius=”9″ rel=”nofollow”]فتح خون[/button]
نامیرا
«چرا مردم کوفه کسی را که میدانستند فرزند پیامبر است یاری نکردند؟» کسی که با عاشورا آشناست حداقل یک بار در عمرش با این سوال کلنجار رفته و چه بسا برای یافتن جواب دست به دامن تاریخ شده باشد. صادق کرمیار یکی از نویسندگانی است که از کنار این گونه سوالات ساده عبور نکرده و برای شناخت ریشههای واقعه کربلا تحقیقات زیادی انجام داده است. ماحصل تلاشهای او رمانی است که فضای غبارآلود آن روزگار را به زیبایی بازآفرینی میکند.
«نامیرا» داستان تردید مردم کوفه برای پیوستن به امام حسین (ع) یا پیوستن به یزید است و به دلایل حقانیت سپاه امام حسین (ع) و دلایل بدعهدی کوفیان میپردازد. «عبدالله بن عُمیر» از شخصیتهای اصلی داستان نامیراست که در گرگ و میش آن روزگار از پیچوخمهای گردنه تردید عبور میکند و خودش را به قلههای یقین میرساند. «نامیرا» روایتی زیبا از لحظههای نامیرای تاریخ است و علاوه بر دارا بودن جذابیتهای فرمی و محتوایی، خواننده را به خلوت درونش دعوت میکند تا با خود بیاندیشد که در بزنگاههای تاریخ در کدام نقطه خواهد ایستاد.
صادق کرمیار نویسنده، کارگردان و منتقد ادبی است و از دیگر آثار او میتوان به کتابهای «غنیمت»، «مستوری»، «حریم» و «دشتهای سوزان» اشاره کرد. «نامیرا» در سومین دوره «جایزه ادبی جلال آل احمد» و در بیست و هشتمین دوره «جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران» شایسته تقدیر شناخته شد و در چهارمین جشنواره «کتاب دین و پژوهشهای برتر» عنوان اثر برگزیده را به خود اختصاص داد. انتشارات «نیستان» نسخه چاپی و صوتی این کتاب را منتشر کرده است.
بخشی از کتاب «نامیرا»
[quote]
خواست برود. لختی مکث کرد و دوباره رو به عبدالله برگشت و گفت:
«و اما من! هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمیکنم، که تکلیف خود را از حسین میپرسم. و من حسین را نه فقط برای خلافت، که برای هدایت میخواهم. و من … حسین را برای دنیای خویش نمیخواهم، که دنیای خود را برای حسین میخواهم. آیا بعد از حسین کسی را میشناسی که من جانم را فدایش کنم؟»[/quote]
[button color=”blue” link=”https://fidibo.com/book/2308-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7″ size=”big” align=”center” radius=”9″ rel=”nofollow”]نامیرا[/button]
فصل شیدایی لیلاها
«فصل شیدایی لیلاها» در ۲۳ فصل نوشته شده و با حرکت کاوران امام حسین (ع) از مکه به کربلا تا غروب عاشورا منزل به منزل همراه میشود. کتاب از زبان هفت راوی مختلف روایت میشود، راویانی که در سرنوشتسازترین لحظه زندگی دست به انتخابهای متفاوتی میزنند. برخی از آنها کسانی هستند که امام حسین (ع) شخصاً با آنها گفتوگو میکند و آنها را به یاری خود میخواند. عدهای تا پای جان کنار امام حسین (ع) میمانند و عدهای تا پایان عمر در آتش حسرت و پشیمانی میسوزند. نویسنده در جایجای کتاب به درون شخصیتهای داستان نقب میزند و انگیزههای آنها را برای یاری کردن یا یاری نکردن امام عیان میکند.
سید علی شجاعی، نویسنده «فصل شیدایی لیلاها»، مدرس فلسفه اسلامی و فلسفه غرب، مترجم و نویسنده حوزه ادبیات کودک و نوجوان و ادبیات دینی است و چندین جایزه ملی و بینالمللی را در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است. «فصل شیدایی لیلاها» برنده جشنواره ملی جوان ایرانی است. این کتاب را انتشارات «نیستان» به چاپ رسانده و «نوین کتاب گویا» نسخه صوتی آن را تولید و منتشر کرده است.
بخشی از کتاب «فصل شیدایی لیلاها»
[quote]
عمرو سر پایین میاندازد، چند قطره اشک تند از چشمانش میافتد:
– بازار آهنگران کوفه رونق گرفته است …
– به ساخت شمشیر و نیزه …
– و آبدیدهکردنشان …
– و لباس رزم از پستوی خانهها بیرون کشیدهاند …
– همانها که دیروز، از یکدیگر پیشی میگرفتند به مُهر کردن نامههای دعوتشان …
– امروز آخرتشان را ارزان به وعدههای عبیدالله میفروشند …
– یک من جو …
– یک زین …
– چند خلخال …
– کمی بیشتر از بیتالمال …
نفسمان تنگ میشود از واگویه این همه بدعهدی. امام اما، همچنان آرام میشنود و آرامشش سکون میریزد در جانهامان:
– گریز و گزیر نیست از روزی که حضرتش به مرگ تقدیر کند، اما …
امام چشم به افق تنگ میکند:
– عافیت از عاقبت این قوم رخت برمیبندد به ریختن خون من؛ و ایامِ آرامش ترک میکند زندگیشان را به ستیز با من؛ و ذلت و خواری دامنگیر روزگارشان خواهد شد … کاش چنین نمیکردند …[/quote]
[button color=”blue” link=”https://fidibo.com/book/2232-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%87%D8%A7″ size=”big” align=”center” radius=”9″ rel=”nofollow”]فصل شیدایی لیلاها[/button]
پدر، عشق و پسر
سید مهدی شجاعی در کتاب «پدر، عشق و پسر» سراغ یک زاویه دید متفاوت و خلاقانه برای شرح وقایع عاشورا رفته است. در این کتاب، آخرین ورقهای تاریخ کربلا را از زبان اسب حضرت علی اکبر (ع) میشنویم. این اسب، که عقاب نام دارد، آنچه را در کربلا دیده برای مادر آن حضرت روایت میکند. او شاهد لحظات وداع امام حسین (ع) با حضرت علی اکبر بوده و ارتباط عاشقانه این پدر و پسر را با نهایت احساس توصیف میکند، اما به گفته خودش بارها در کوچهپسکوچههای این رابطه گم میشود.
کتاب «پدر، عشق و پسر» با تکیه بر مستندات تاریخی نوشته شده و نخ تسبیح تمام فصلهای دهگانه آن واقعه عاشوراست. دلاوریهای حضرت علی اکبر (ع) در میدان نبرد، ترس سپاه دشمن از مواجهه با او، قساوت دشمنان امام حسین (ع)، وفاداری یاران ایشان و عظمت شهدای کربلا تنها گوشهای از دریای حقایقی است که در این کتاب به تصویر درآمده است. علاوه بر زاویه دید خلاقانه، قلم شیوای سید مهدی شجاعی، که از جوهر آن آرایههای ادبی میجوشد، لذت خواندن این کتاب را دو چندان کرده است.
سید مهدی شجاعی از چهرههای مطرح و پرکار دنیای نویسندگی است. او هرگز در چارچوب یک قالب ادبی محبوس نشده و در تمام وادیهای داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه، فیلمنامه و قطعه ادبی قلم زده است. کتاب «آفتاب در حجاب»، «کشتی پهلوگرفته»، «از دیار حبیب»، «کمی دیرتر» و «سقای آب و ادب» از کتابهای پرمخاطب او در حوزه ادبیات دینی است. نشر «نیستان» کتاب «پدر، عشق و پسر» را به چاپ رسانده و «نوین کتاب گویا» نسخه صوتی آن را منتشر کرده است.
بخشی از کتاب «پدر، عشق و پسر»
[quote]
من بودم و علی. و یک میدان دشمن. و تا چشم کار میکرد، سلاح. و تا دید میرسید، سوار. نمیدانم چقدر. آنقدر که بیابان در پس پشت و اطرافشان پیدا نبود. آنقدر که انگار خط پشت دشمن به افق میرسید. پیادهها بماند. من در عمرم اینهمه اسب یکجا ندیده بودم!
باور نمیکنی اگر بگویم که از کثرت سپرها و کلاهخودها، گمان میکردی که کاسهای به وسعت زمین را پشت به آسمان دمر کردهاند. تشعشع اینهمه آهن و فولاد، چشمها را آزار میداد.
اما اینها را فقط من میدیدم. سوار من انگار چشم به جای دیگر داشت، وگرنه باید ترسی، تردیدی، لرزشی یا لااقل تأملی … هیچ از این خبرها نبود. با تحکمی بیسابقه به من گفت: «بچرخیم!» و شروع کرد به رجز خواندن. و چه رجزخواندنی! چه صدایی! چه صلابتی! چه جوهرهای! چه جلال و جبروت و عظمتی! آنچنان که من وحشتم گرفت از سواری که بر خود حمل میکردم.[/quote]
[button color=”blue” link=”https://fidibo.com/book/3206-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%BE%D8%B3%D8%B1″ size=”big” align=”center” radius=”9″ rel=”nofollow”]پدر، عشق و پسر[/button]
ماه به روایت آه
بی تردید کربلا با حضرت عباس (ع) پیوندی ناگسستنی دارد. او علمدار کربلا، سقای تشنگان، تکیهگاه امام حسین (ع) و مایه آرامش اهل خیام بود و در تمام صحنههای پرخطر کربلا نقش محوری و حیاتی داشت. آشنایی با شخصیت حضرت عباس (ع)، که از تاثیرگذارترین شهدای کربلاست، راه شناخت حماسه کربلا را هموارتر میکند و یکی از معدود کتابهایی که در قالب داستان به ویژگیهای شخصیتی حضرت عباس (ع) میپردازد کتاب «ماه به روایت آه» است.
این کتاب که با قلم ابوالفضل زرویی نصرآباد به نگارش درآمده دوازده فصل دارد و هر فصل آن از زبان شخصیت متفاوتی روایت میشود. «مسلم بن عقیل»، «امالبنین»، «عبدالله بن ابی مُحل»، «کزمان»، «لبابه»، «زینب (س)»، «زید بازرگان»، «شَبَث بن رِبعی»، «امّکلثوم»، «سرجون»، «حسین (ع)» و «عبیدالله بن عباس بن علی» راویان این کتاب هستند. انتخاب راویان کتاب از میان دوستان و دشمنان آن حضرت و همچنین تعدد زاویه دید موجب شده که تصویر دقیقتر و جامعتری از ماه بنی هاشم را در این کتاب شاهد باشیم.
ابوالفضل زرویی نصرآباد شاعر، نویسنده، پژوهشگر و طنزپرداز برجسته کشور است و علی موسوی گرمارودی او را عبید زاکانی طنز معاصر میداند. قلم او، با وجود اینکه سالها با عرصه طنز مانوس بوده، به خوبی از عهده خلق داستانی درباره شخصیت حضرت عباس (ع) برآمده است. «ماه به روایت آه» برنده جایزه ادبی کتاب سال عاشورا شده و ابوالفضل زرویی برای نگارش آن بیش از شصت منبع تاریخی را مطالعه و بررسی کرده است. انتشارات «نیستان» نسخه چاپی و صوتی این کتاب را منتشر کرده است.
بخشی از کتاب «ماه به روایت آه»
[quote]
واقعاً چه خاصیتی در وجود عباس بود که او را تا این حد در چشم کودکان، خاص و دوست داشتنی میکرد؟ به کدام افسون و مهر گیاه، اطفال غریب و آشنا، چنین شیفته این جنگاور نامدار و بلندبالا میشدند؟ جنگجویی که هیچیک از دلاوران عرب، تاب هماوردی با او را نداشتند. چه در مدینه و چه در طول سفر، همواره بین کودکان بر سر همبازی شدن یا نشستن بر پیش زین اسب عباس غوغا بود.
وقتی غلغله و جستوخیز کودکان را در اطراف و بر سر و دوش برادرم عباس میدیدم و میدیدم که او با مهربانی و عطوفت، علاوه بر ایجاد آرامش، آنان را به شادمانی وامیدارد، استقامت، شکیبایی و حوصله او را میستودم. پرچمدار و سپهسالار حسین که با وجود نگاهبانی شبانه و مشغله روزانه، گاه به استراحتی یکساعته بسنده میکرد، همیشه برای اطفال وقت داشت.[/quote]
[button color=”blue” link=”https://fidibo.com/book/2299-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%D9%87″ size=”big” align=”center” radius=”9″ rel=”nofollow”]ماه به روایت آه[/button]
سخن آخر
مضمون عاشورا در اوج مضامین دینی است و قهرمانهای آن عالیترین انسانهای تاریخاند. ادبیات عاشورا ادبیات حقطلبی است و سخن گفتن از حق هیچگاه رنگ کهنگی نمیگیرد و مرزی نمیشناسد. این گزارهها و هزاران گزاره دیگر انگیزهای است برای اهل قلم تا ابعاد مختلف این حماسه عظیم را در قالبهای مختلف ادبی به تصویر درآورند. عاشورا حماسهای است که برای همیشه در رگهای تاریخ جاری شده و هرچه بیشتر با آن انس میگیریم، بیشتر به این جمله شهید آوینی میرسیم که: «از باب استعاره نیست اگر عاشورا را قلب تاریخ گفتهاند.»